نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 339
طلحه گفت: ما شش نفر در شورا بوديم يك نفر از ما درگذشت[1] و ديگرى كشته شد[2]، امروز چهار نفر ماندهايم كه
همه تو را ناخوش داريم! على عليه السّلام به او فرمود: اين دليلى عليه من نمىشود!
ما در شورا بوديم و خلافت در دست غير از ما بود و امروز در دست من است، بگو بدانم
آيا پس از اينكه با عثمان بيعت كردم اگر مىخواستم مىتوانستم خلافت را به شورا رد
كنم؟ گفت: نه.
فرمود: چرا؟ گفت: زيرا با رضايت بيعت كرده بودى! على عليه السّلام
فرمود: چگونه با رضايت بيعت كردم! در حالى كه انصار با شمشيرهاى آخته فرياد
مىزدند: اگر پس از مشورت با يكى از خودتان بيعت كرديد كه خوب و گر نه گردن
همهتان را مىزنيم! آيا تو و يارانت و زبير كه با من بيعت كرديد كسى به شما چنين
حرفى زد؟ بنا بر اين دليل من مبنى بر اينكه به زور با عثمان بيعت كردم روشنتر از
دليل تو است كه از روى ميل با من بيعت كردى چرا كه تو و رفيقت زبير با رضايت و
بدون فشار و تهديد با من بيعت كرديد، شما دو تا از نخستين كسانى بوديد كه با من
بيعت كرديد و هيچ كس هم به شما نگفت اگر بيعت نكنيد شما را مىكشيم.
طلحه به اردوگاهش رفت و نبرد آغاز شد. در اين نبرد طلحه كشته شد و
زبير در هم شكست.
نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 339