responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی    جلد : 1  صفحه : 344

507. وضع تعيّنى‌

به مبحث «وضع» رجوع شود.

508. وضع تعيينى‌

به مبحث «وضع» رجوع شود.

509. وضع شخصى‌

در وضع تصور لفظ و معنى ضرورى است. همان گونه كه در تصور معنى گاه خود معنى تصور مى‌شود، و گاه عنوان كلى و آن‌گاه لفظ در قبال آنها قرار مى‌گيرد. در الفاظ نيز همين قانون جارى است. زيرا گاه واضع خود لفظ را تصور مى‌كند و آن را براى معنايى قرار مى‌دهد، كه به آن وضع شخصى گويند. مثل لفظ «حسن» و گاه واضع عنوان كلى لفظ را تصور مى‌كند و معنى را در برابر آن قرار مى‌دهد. مثلا هيئت «فعل» را كه يك عنوان كلى است براى هر كارى كه در گذشته انجام گرفته باشد وضع مى‌كند. اين هيئت نماينده همه افعال ماضى است كه در قالب آن صيغه ريخته بشوند.

(وضع نوعى) پس هيئت‌ها وضع نوعى دارند گرچه هيئت به‌خودى‌خود قابل تصور نيست مگر در ضمن ماده‌اى از مواد لفظ. [1]

510. وضع مركّبات‌

هيئتى را كه براى معنايى قرار مى‌دهند گاه در مفردات است. مثل هيئت مشتق همانند «فعل» براى ماضى، و گاه در مركبات است مثل هيئت تركيبى بين مبتدا و خبر كه اين هيئت تركيبى براى فهماندن حمل چيزى بر چيز ديگر است. البته در مركبات نياز به وضع جديد نيست بلكه وضع مفردات ما را از وضع در مركّبات بى‌نياز مى‌كند. [2]

511. وضع نوعى‌

به مبحث «وضع شخصى» رجوع شود.


[1] . اصول الفقه، ج 1، ص 22.

[2] . مأخذ پيشين، همان‌جا.

نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی    جلد : 1  صفحه : 344
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست