نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 343
به دنيا آمده و او نام فرزند خود را رضا بگذارد. 2. وضع عام- موضوع
له عام: هرگاه معنى تصور شده كلى و لفظ دال برآن نيز كلى باشد در آن صورت وضع عام
و موضوع له عام است. مثل شخصى كه با تصور معنى كلى حيوان ناطق لفظ انسان را برآن
معناى كلى وضع كند. زيرا وقتى گفته مىشود انسان مقصود فرد خاصى از افراد بشر
نمىباشد بلكه اين لفظ دلالت مىكند بر كليه افرادى كه داراى مشخصات خاصى باشند.
3. وضع عام- موضوع له خاص: هرگاه معنى تصور شده كلى باشد اما لفظ در برابر آن قرار
داده نشود بلكه در برابر افراد و مصاديق آن قرار داده شود، در آن صورت وضع عام و
موضوع له خاص است مثل اسماء اشاره. زيرا واضع عنوان كلى مفرد مذكر را در نظر
مىگيرد آنگاه لفظ «هذا» را براى هر فردى كه مصداق آن باشد وضع مىكند، و
يا در زبان فارسى مفرد غايب را به صورت كلى در نظر مىگيرد و لفظ «او» را براى مصاديق آن وضع مىكند. از مثالهايى كه براى اين قسم بيان
گرديد، معانى حروف است كه ميدان تاختوتاز انديشههاست و ما بهدليل طولانى شدن از
بيان آنها صرفنظر مىكنيم. 4. وضع خاص- موضوع له عام: اگر معناى مورد تصور خاص
باشد اما هنگام وضع لفظ عامى را براى آن در نظر بگيرند، مىگويند در آن مورد وضع
خاص و موضوع له عام است آنچه بين انديشمندان اصولى شهرت دارد محال بودن اين قسم
است. زيرا خاص نمىتواند نمايش و آيينه عام باشد، اما عكس آن محال نمىباشد. در
رابطه با وضع ديدگاههاى مختلفى ابراز شده است كه از مجموع نظرگاهها فهميده مىشود
در امكان سه قسم اول اختلافى نيست و اختلاف در امكان قسم چهارم و وقوع قسم سوم
است. 1. آنچه بين اصوليين شهرت دارد اين است كه اقسام وضع در مقام تصور چهار قسم
است، ولى در مرحله امكان و وقوع (ثبوت و اثبات) سه قسم است.
2. بعضى معتقدند
كه در مقام تصور و امكان چهار قسم است، ولى در مرحله وقوع و اثبات سه قسم است، چون
تصور وضع خاص و موضوع له عام ممكن است مثلا كسى شبحى را از دور مىبيند، نمىداند
انسان است يا گاو. سپس مىگويد: مثلا فلان لفظ را وضع كردم براى هر موردى كه چنين
شبحى ديده شود. 3. صاحب كفايه مىگويد: وضع در مرحله تصور چهار قسم و در مقام
امكان سه قسم و در مرحله وقوع [1] دو قسم است. در تقسيم ديگر وضع به شخصى و نوعى
تقسيم مىشود. [2]