نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 341
حقيقتا خارج مىشود. با اين تفاوت كه در تخصّص خروج تكوينى است ولى
در «ورود» خروج بهوسيله دليل شرعى است. چون وقتى مىگويد:
دانشمندان را احترام كنيد، خروج جاهل از موضوع اين دليل تكوينى است. برخلاف ورود
كه حديث رفع يا دليل اماره وارد بر ادله اصول عقليه و شرعيه مىشوند.
ورود غير از حكومت است، زيرا در حكومت يكى از دو دليل موضوع دليل
ديگر را حقيقتا از بين نمىبرد. [2] ولى در ورود حقيقتا موضوع دليل ديگر (با كمك شرع
يا قانونگذار) منتفى مىشود.
برخى از انديشمندان حقوقى مىگويند: «هنگامى يكى از دو قانون
وارد بر ديگرى است كه قانون وارد بهعلت جنبه تأسيسى خود موضوع قانون ديگر را
محدود كند.» مثلا طبق ماده
956 قانون مدنى «اهليّت
براى دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام مىشود.» موضوع اين قانون انسان
است و ابتداى انسان تولد وى و انتهاى انسان مرگ حقيقى اوست. اما ماده 1018 قانون
مدنى (راجع به حكم موت فرضى) وارد بر ماده 956 است. زيرا انتهاى وجود انسان را به
تاريخ صدور حكم موت فرضى تنزل داده است. به عبارت ديگر وجود انسان را بين تولد و
تاريخ صدور حكم موت فرضى محدود ساخته است، و ماده 1018 قانون مدنى يك تأسيس قانونى
است نه يك امر محسوس واقعشده در خارج. زيرا «موت فرضى چنانكه از اسم آنهم معلوم است يك فرض
قانونى است نه يك واقع محسوس خارجى.» [3]ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول -
تهران، چاپ: ششم، 1387 ش.
فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول ؛ ص341
503. واضع
معين كردن چيزى براى معنى معينى همانند تعيين كلمهاى براى معنى
مخصوص را وضع گويند، فاعل اين كار را واضع و آن معنى را موضوع له و آن لفظ را
موضوع مىگويند. به مبحث «وضع» رجوع شود.
وضع در لغت بهمعناى قرار دادن و نهادن است، و در اصطلاح نيز همين
معنى مورد نظر است.
[5] در علم اصول بحث مىشود: وضع الفاظ براى معانى چگونه است؟ توضيح
اينكه رابطه الفاظ با معانى
[1] . اصول الفقه، ج 4، ص 224؛ الاصول العامه للفقه المقارن، ص
91؛ فوائد الاصول، ج 4، ص 593.