واجب غيرى در مقابل واجب نفسى است و آن واجبى است كه تحقّق واجب ديگر
به آن وابسته است. همانند مقدمه واجب، مثلا تحقيقات مقدماتى (ماده 358 دادرسى
مدنى) واجب غيرى است براى فصل خصومت در دعاوى. و همانند وضو براى نماز.
واجب كفائى در مقابل واجب عينى است، و آن واجبى است كه هرگاه عدهاى
برآن اقدام كنند تكليف از بقيه ساقط مىشود. مثال: انسانى در حال غرق شدن است
افرادى كه در آنجا حضور دارند قدرت نجات او را دارند. اما يك نفر خود را به آب
مىاندازد و او را نجات مىدهد، در اين صورت تكليف از ديگران ساقط مىگردد. اما
اگر هيچكدام اقدام به نجات وى نكردند، همگى داراى مسئوليت شرعى مىشوند و مورد
بازخواست الهى قرار مىگيرند. جهاد، اجتهاد، تعلّم و يادگيرى علومى كه كشور به آن
نيازمند است و ... همگى از اقسام واجب كفائى هستند.
واجب مشروط يا واجب مقيّد در مقابل واجب مطلق است و آن واجبى است كه
وجوب آن متوقّف و مشروط بر چيزى باشد. مثلا وجوب نفقه زن مشروط به تمكين زن از
شوهر است، و اگر زن ناشزه گردد شوهر از نظر نفقه تكليفى ندارد. (ماده 1106 و 1108
قانون مدنى) و مثل وجوب حج كه مشروط به استطاعت است. ماده 341 قانون مدنى مىگويد:
«بيع ممكن است مطلق باشد يا مشروط.»
واجب مضيّق در مقابل واجب موسّع است. قبل از توضيح اين واجب ذكر يك
مقدمه ضرورى است و آن اينكه واجب به اعتبار وقت يا موقّت است و يا غير موقّت. آيا
براى واجب زمان مخصوص و مشخصى معيّن شده يا خير؟ اگر زمان مشخص شده باشد موقت، و
الّا غير موقّت است. پس واجب موقّت واجبى است كه براى انجام دادن آن ظرف مخصوص و
وقت مشخصى را در نظر گرفته شده باشد. مثل نماز يوميّه، و روزه ماه رمضان، درست
برخلاف واجب غير موقّت كه شرعا وقت
[1] . كفاية الاصول، ج 1، ص 170؛ اصول الفقه، ج 2، ص 262؛ فوائد
الاصول، ج 1، ص 220؛ نهاية الاصول، ص 180.
[2] . اصول الفقه، ج 1، ص 92؛ نهاية الاصول، ص 228؛ فوائد
الاصول، ج 1، ص 235.
[3] . كفاية الاصول، ج 1، ص 151؛ اصول الفقه، ج 1، ص 87؛ فوائد
الاصول، ج 1، ص 170؛ نهاية الاصول، ص 168.
[4] . اصول الفقه، ج 1، ص 94؛ نهاية الاصول، ص 234؛ فوائد
الاصول، ج 1، ص 236.
نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 337