نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 303
429. مفهوم استثناء
چون يكى از ادات حصر كلمه «الّا» است، لذا در
ضمن توضيح «مفهوم حصر»، «مفهوم استثناء» نيز بيان مىگردد. به مبحث «مفهوم حصر» رجوع شود.
430. مفهوم حصر
حصر و منحصر از يك ماده است. منحصر كردن يعنى محدود كردن. در فارسى
كلمات تنها، بس، فقط براى حصر به كار مىرود. و در عربى كلماتى همانند: الّا،
انّما، بل، و در بعضى از هيئتها و تركيبها مثل تقدّم مفعول بر جمله فعليه (اياك
نعبد) به كار مىرود. ماده 860 قانون مدنى مىگويد: «غير از پدر و جدّ پدرى كس ديگرى حق ندارد بر صغير وصىّ معيّن كند.» پژوهندگان به قسمت «معانى» كتابهاى «مطوّل، مختصر النافع، جواهر البلاغة و ...» رجوع كنند.
مطمئنا هر چيزى كه دلالت بر حصر كند، داراى مفهوم خواهد بود. آيا
مفهوم حصر حجّت است يا خير؟ بعضى از علماء مىگويند: آنچه بين انديشمندان اصولى
شهرت دارد حجيّت مفهوم استثناء است. دليل آنها نيز «تبادر» است. [1] به مبحث «تبادر» رجوع شود.
431. مفهوم شرط
جمله شرطيه داراى دو جزء است: شرط و جزاء. مثال: اگر فردا به مسافرت
نرفتم، به ديدن شما مىآيم. اگر به مسافرت نرفتم «شرط» به ديدن شما
مىآيم «جزاء» است، و مفهوم اين جمله شرطيه اين است كه اگر به
مسافرت رفتم به ديدن شما نمىآيم. جملات شرطيه بر دو قسم است: 1. گاهى شرط محقّق
موضوع است. يعنى تحقّق جزاء منوط به تحقّق شرط است. مثال: پدر خانواده از دار دنيا
رفته، مادر خانواده به عروسش كه حامله است مىگويد: اگر پسر زاييدى بايد نام
پدربزرگش را بر او بگذارى. واضح است تحقّق نامگذارى منوط به پسر بودن فرزند است،
شكى نيست كه چنين جمله شرطيهاى مفهوم ندارد. زيرا در مثال فوق نمىشود گفت: مفهوم
جمله اين است كه اگر فرزندت پسر نبود اسم پدربزرگ (پدر شوهرت) را بر او نگذار.
زيرا در آن فرض حكم منتفى به انتفاء موضوع است، و مفهوم در جايى است كه با نيامدن
شرط تحقّق جزاء ممكن باشد. 2. گاهى شرط محقّق موضوع نيست. يعنى امكان تحقّق جزاء،
بدون شرط هم ممكن است. مثال: اگر دوستانت به تو احسان كردند تو هم به آنان احسان
كن. ممكن است شرط (احسان دوستان) تحقّق پيدا نكند، اما جزاء (احسان مخاطب) تحقق
يابد. بحث از مفهوم شرط و حجيّت آن مربوط به اين قسم از جمله شرطيه است.