نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 291
421. مستقلات عقليّه
دليل عقلى بر دو قسم است: 1. استلزامات عقليه. به مبحث «استلزامات عقليه» رجوع شود. 2.
مستقلات عقليه: مقصود از مستقلات عقليه آن است كه عقل انسان رأسا و
بدون كمك گرفتن از نصّ قانون شرع، حكمى را كشف كند مثل زشتى ظلم و زيبايى عدل.
شهيد مطهرى مىنويسد: متكلمين اسلامى دو دستهاند: 1. دستهاى كه
معتزله نام دارند و طرفدار عدل و اختيارند، مىگويند وقتى به بعضى از افعال نگاه
مىكنيم مىبينيم قطع نظر از اينكه آن فعل و كار مورد اراده تكوينى يا تشريعى الهى
است يا خير در ذات خود با برخى ديگر متفاوت است، يعنى برخى از افعال در ذات خود
عدل است مثل پاداش به نيكوكاران، و برخى در ذات خود ظلم است مثل كيفر دادن به
نيكوكاران، طبعا خداوند حكيم عادل هم كارهاى خود را با معيار عدل انتخاب مىكند.
به دنبال اين مبحث مسئله حسن و قبح ذاتى افعال مطرح شد كه آيا مثلا راستى و امانت
و احسان در ذات خود نيكو است و دروغ و خيانت در ذات خود زشت؟ يعنى هر فعلى قطع نظر
از هر فاعل و از هر شرط خارجى بهخودىخود برخى از اين صفات را داراست يا همه
قراردادى و اعتبارى هستند؟ چون سخن از صفات ذاتى افعال به ميان آمد قهرا پاى عقل و
استقلال عقلى در اكتشاف اين صفات به ميان آمد، و حسن و قبح ذاتى به نام حسن و قبح
عقلى خوانده شد. معتزله بهشدّت طرفدار حسن و قبح ذاتى عقلى است و مسئله «مستقلات عقليه» را طرح كردهاند و گفتهاند بالبداهه ما
درك مىكنيم كه افعال ذاتا متفاوت هستند و عقول ما بدون اينكه نيازى به ارشاد شارع
داشته باشد اين حقايق مسلّم را درك مىكند. 2. اشاعره، اين دسته همچنان كه عدل را
منكرند، حسن و قبح ذاتى را نيز منكر هستند، و مستقلات عقليه را منكرند و مىگويند:
عقل بشر بدون نياز به ارشاد شرع قادر به درك حسن و قبح نيست. زيرا عدل، ظلم،
نيكوئى و ناپسندى بايد بهوسيله شرع بيان شود. [1] به مبحث «عقل» رجوع شود.
مشتق در اصطلاح ادبا (علم صرف و نحو) در مقابل جامد است، و آن لفظى
است كه از لفظ ديگر گرفته شده، و حروف مشتقّ منه را داشته باشد. مثل، افعال،
اسمهاى فاعل و مفعول، صفت مشبهه و ... اما در اصطلاح اصوليين مشتقّ لفظى است كه
بر شخصى يا چيزى حمل گردد، و به صفت يا حالتى از او حكايت كند، بهگونهاى كه آن
صفت يا حالت قابل زوال و انفكاك باشد. پس بين مشتقّ