نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 289
وكيل هم دادخواست پژوهشى را در ظرف مدت به مرجع قانونى تسليم دارد
چارهاى جز تسليم آن به دفتر زندان نداشته و اگر به موقع دادخواست خود را به دفتر
زندان داده باشد چون اتخاذ طريق ديگرى براى تقديم دادخواست از حيطه اقتدار او خارج
بوده بنابراين قصور مأمور زندان را در رسانيدن دادخواست به مرجع قانونى نبايد قصور
پژوهشخواه تلقّى كرد.» [1] و همانند آيه عدّه طلاق كه بهوسيله آيه حمل
تخصيص خورده است. زيرا در سوره بقره عدّه طلاق را سه طهر مىداند و در سوره طلاق
اين عام در مورد خانمهاى حامله كه طلاق داده مىشوند تخصيص خورده، و عدّه آنان را
در وضع حمل آنان دانسته است. [2]
418. مخصّص منفصل لفظى
مثال: ماده 445 قانون مدنى مىگويد: هريك از خيارات بعد از فوت منتقل
به وارث مىشود.
در حالى كه در ماده 446 قانون مدنى آمده است: «خيار شرط ممكن است به قيد مباشرت و اختصاص به شخص مشروط له قرار داده شود
در اين صورت منتقل به وارث نخواهد شد.» پس عام در ماده 445 بهوسيله مخصّص منفصل لفظى در ماده 446 تخصيص
خورده است.
419. مرجّح
چيزى است كه دليلى را بر دليل ديگر ترجيح داده و باعث از بين رفتن
تعارض بين دو دليل گردد.
مرجّح بر سه نوع است: الف. مرجّحات باب تعارض؛ ب. مرجّحات باب تزاحم؛
ج. مرجّحات باب ظواهر. براى دستيابى به مرجّحات باب تعارض، به مبحث «تعادل و تراجيح» رجوع فرماييد، و براى مرجّحات باب
تزاحم نيز به مبحث «تزاحم» رجوع شود.
و اما مرجحات باب ظواهر: هرگاه دو عبارت، هر دو ظاهر در مقصود باشند،
بهگونهاى كه دست كشيدن از ظاهر هركدام ممكن باشد، در آن صورت بايد به مرجّح
مراجعه كرد، و آن بر سه قسم است: 1. مرجّح شخصى: و آن عبارت از قرينه خاصى است كه
موجب اظهريت يكى از دو ظاهر مىگردد، مثال: شيرى را ديدم كه تيراندازى مىكرد. در
اينجا ظاهر «شير» حيوان درنده است، و ظاهر «تيراندازى كرد» مرد شجاع، و چون ظهور «تيراندازى كرد» اظهر از ظهور «شير» است، پس اظهريت
آن موجب مىشود دست از ظاهر شير «حيوان درنده» برداشته و آن را حمل بر مرد شجاع كنيم.
2. مرجّح نوعى:
همانند ترجيح عموم ازمانى بر عموم افرادى. و به تعبير ديگر تقديم تخصيص بر نسخ.
مثال: روز گذشته دستور از ما فوق صادر شد كه «دانشمندان فاسق را احترام نكن» ولى امروز عامى از همان مقام صادر شد كه همه
دانشمندان را احترام كن در اينجا خاص (دانشمندان فاسق)