نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 285
چرا اجمال؟
چرا گوينده در بعضى از موارد كلامش را به صورت اجمال بيان مىكند. در
علم «معانى و بيان» به صورت مشروح به اين مسئله پرداخته
مىشود، و ليكن جواب اين سؤال در علم اصول به صورت مختصر اين است كه از روايات
استنباط مىشود كه: 1. از علل عمده اجمالگويى عوامل سياسى بوده است. چون ائمه
معصومين (ع) تحت نظر بودهاند، و گاهى در جلسه پرسش و پاسخ آنان مأمورين حكومتى
حضور مىيافتهاند و براى آنكه بهانه به دست آنها ندهند، آن بزرگواران كلمات را
مجمل و مبهم بيان مىكردند، و استفاده از كلمات دوپهلو براى حفظ جان خود و شيعيان
و پيشبرد اهداف اسلام بوده است، و از اين روش پيروان آنان نيز استفاده مىكردند.
مثلا معاويه روزى عقيل برادر حضرت على (ع) را وادار كرد كه در حضور جمعيّت على را
لعن كند. وى در مقابل مردم حاضر شد، و فرياد زد: معاويه به من دستور داده كه على
را لعن كنم. هان اى مردم شما او را لعن كنيد. [1] در اينجا ضمير «فالعنوه» «او را» دوپهلوست، مىتواند على باشد يا معاويه
باشد. 2. دليل ديگر اجمالگويى، تدريجى بودن شريعت اسلام است. لذا گاهى شارع در
ابتداى جمله اشاره به حكم كرده، و در جملات بعدى يا كلام بعدى آن را تبيين مىكند.
البته موضوع اجمالى نسبى است، امكان دارد جملهاى براى فردى مجمل باشد، اما براى
فرد ديگر بهدليل قراينى كه پيش اوست، اجمالى نداشته باشد. مجمل بر چهار قسم است.
يا مفهومى است، و يا مصداقى، و هريك از آنها يا مردّد بين اقل و اكثر هستند و يا
بين متباينين.
تكليف به مجمل
آيا تكليف به مجمل جايز است يا خير؟ اگر تا موقع عمل رفع اجمال گردد،
طبعا تكليف به چنين مجملى جايز است. و الّا روا نيست. زيرا تأخير بيان از وقت حاجت
لازم مىآيد. به مبحث «تأخير بيان از وقت حاجت» رجوع شود.
در معناى محكم و متشابه اختلاف است. فاضل تونى مىگويد: عبارتى كه
ظاهرش مقصود باشد «محكم» است، و اگر غير ظاهر مراد باشد «متشابه» است.
[3]
غزالى مىگويد: عبارتى كه داراى ظاهر باشد «محكم» است، و به آنكه
داراى ظاهر نيست «متشابه» گويند. [4] جبائى مىگويد: عبارتى كه در معناى آن بيش از يك
احتمال متصوّر نباشد