responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی    جلد : 1  صفحه : 284

است و هم حيض. طبعا وقتى اين لفظ به كار رود و معلوم نباشد كدام معنى مراد گوينده است، و قرينه‌اى نيز به كار نرفته باشد، اين كلمه مجمل خواهد بود. ماده 778 قانون مدنى مى‌گويد: «اگر شرط شده باشد كه مرتهن حق فروش عين مرهونه را ندارد باطل است.» در اين ماده معلوم نيست چه چيز باطل است؟ شرط؟ رهن؟ يا هر دو؟

مبيّن (به فتح ياء) در مقابل مجمل است، و آن هر كلمه يا كلامى است كه مجمل نبوده، بلكه به‌خودى‌خود داراى معناى روشنى باشد، و يا اگر خود داراى معناى روشنى نيست، با بيان و مبيّن (به كسر ياء) رفع اجمال شود. مثال 1. حسن امروز به منزل ما آمد. مثال 2. ماده 866 قانون مدنى مى‌گويد: «در صورت نبودن وارث امر تركه متوفى راجع به حاكم است.» اين ماده مجمل است. چون در اين ماده كيفيت مصرف تركه مشخص نشده است اما ماده 335 قانون امور حسبى مى‌گويد: «اگر از تاريخ تحرير تركه تا ده سال وارث متوفى معلوم شود تركه به او داده مى‌شود، و پس از گذشتن مدّت نامبرده باقيمانده تركه به خزانه دولت تسليم مى‌شود.» پس ماده 335 مبيّن (به كسر ياء) اجمال ماده 866 است. اجمال و تبيين گاهى در لفظ است و گاهى در عمل و فعل. [1]

اقسام اجمال در لفظ

1. اجمال در لفظ گاهى ذاتى است. مثل حروف مقطعه در قرآن، الم، ق، ن، 2. گاه عامل اجمال اشتراك لفظى است. يعنى لفظى كه براى چند معنى وضع شده، در استعمال بدون قرينه و بيان به كار رفته باشد. مثل لفظ قرء در آيه مباركه كه مى‌فرمايد زنان مطلقه بايد به مدت سه قرء از شوهر كردن خوددارى كنند. [2] چون لفظ «قرء» مشترك بين طهر و حيض است، بنابراين مشخص نيست كه عده طلاق سه طهر است يا سه حيض؟ 3. گاهى مراد متكلم از موصول مردّد است. مثل آيه مباركه كه مى‌فرمايد: «يا كسى كه عقد نكاح به دست اوست درگذرد.» [3] كلمه «الّذى» مجمل بوده، و معلوم نيست مقصود شوهر است يا ولىّ آن زن. 4. عامل ديگر جهت اجمال مردّد بودن مرجع ضمير است.

مثلا از شيعه‌اى پرسيدند: بعد از پيامبر چه كسى افضل است؟ چون در مقام تقيّه بود گفت: كسى كه دخترش در خانه اوست. [4] اين كلام دوپهلوست مى‌تواند عمر يا ابى بكر باشد، و مى‌تواند على يا عثمان باشد. 5. گاهى اجمال به جهت اين است كه خود متكلّم در مقام اجمال‌گويى است.

پژوهندگان به كتاب اصول الفقه، ج 1، ص 195 رجوع كنند.

و اما اجمال فعلى و عملى مثل اعمالى كه به صورت تقيّه از ائمه صادر مى‌شد.


[1] . اصول الفقه، ج 1، ص 195.

[2] . «وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ»، سوره مباركه بقره، آيه 228.

[3] . «أَوْ يَعْفُوَا الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ»، سوره مباركه بقره، آيه 237.

[4] . من بنته فى بيته.

نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی    جلد : 1  صفحه : 284
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست