نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 223
321. عرف عام
عرف عامّ عرفى است كه به صنف خاص و مكان خاصّى تعلّق نداشته باشد
بلكه علىرغم فرهنگهاى متفاوت و محيطها و زمانها اغلب مردم در آن شريكاند، مثل
رجوع غير خبره به خبره.
به مبحث «عرف» رجوع شود.
322. عرف عملى
و آن عرفى است كه در بخشى از كارهاى ويژه مردم بروز مىكند، مثل بيع
معاطاتى كه عملا عرف آن را پذيرفته است. به مبحث «عرف» رجوع شود.
323. عرف قولى
و آن عرفى است كه در پارهاى الفاظ رنگ ويژهاى به خود مىگيرد و از
معنى لغوى دور مىگردد، مثل اطلاق لفظ «ولد» بر پسر در حالى
كه در لغت بر پسر و دختر اطلاق مىشود. به مبحث «عرف» رجوع شود.
يكى از منابع شناخت و معارف بشرى «عقل» است. و وحى و
سنّت براى رشد عقل و تكامل انديشه بشرى بهوجود آمدهاند. امام على (ع) در فلسفه
بعثت انبيا در خطبه اول نهج البلاغة مىفرمايند:
«خداوند انبيا را فرستاد تا عقلهاى نهفته بشر را شكوفا
كنند.»
[2] و در اصول عقايد مهمترين و شايد تنها دليل (لااقل در مكتب مشاء)
براى اثبات توحيد و نبوّت و معاد و ... عقل است. بنابراين هيچ ترديدى وجود ندارد
كه فى الجملة در استنباط احكام شرعى عقل جايگاه ويژه دارد. زيرا اصولى نيست عقل
ملاك هر خير و شر و معرفت و ثواب معرفى گردد، و زيربناى معارف اعتقادى بشر باشد،
اما در شناخت حسن و قبح واقعى عاجز بماند، و نتواند فروع دين و مسائل شرعيه فرعيه
را اثبات كند.
سير تاريخى مبحث عقل در اصول استنباط
در كتاب اصول الفقه [3] آمده: در ميان اماميه اولين كسى كه بهدليل عقلى
بهعنوان يكى از پايههاى شناخت احكام شرعى تصريح كرد، ابن ادريس متوفاى 598 ه. ق،
است كه در كتاب سرائر مىگويد:
[1] . فوائد الاصول، ج 3، ص 57؛ الاصول العامه للفقه المقارن، ص
277؛ اصول الفقه، ج 3، ص 125.
[2] . قال على: «فبعث فيهم رسله ... و يثيروا لهم دفائن العقول» نهج البلاغة، خطبه اوّل.