نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 222
وجوب يا حرمت يا ... نمىكند، مگر با قرائن. و بين علما در مورد اين
عرف اختلاف وجود دارد، و اهل سنّت [1] اين عرف را نيز حجت مىدانند.
تعارض بين عرف و لغت يا قياس
در تعارض بين عرف و لغت يا عرف و قياس عرف مقدم است. دليل تقدم عرف
بر لغت اين است كه حجيّت قول لغوى به اثبات نرسيده، امّا عرف از طرف شارع مورد
خطاب قرار گرفته، و با توجه به فهم عرف خطابات صادر شده، طبعا عرف مقدم است. و در
مورد تقدّم عرف بر قياس نيز محمد ابو زهرة مىنويسد: در تعارض بين عرف و قياس همه
فقها بر اين قول متفقاند كه قياس كنار نهاده مىشود. [2]
عرف در نظر علماى اهل سنّت نيز بهعنوان دليل معتبر شناخته شد. ابو
زهرة مىگويد:
«دانشمندانى كه عرف را معتبر دانستهاند به اين حقيقت نيز
اقرار كردهاند كه اعتبار عرف در موردى است كه نصّى از كتاب و سنّت در دست نباشد.
و چنانچه عرف مخالف كتاب و سنّت باشد مانند رواج «خمر» و «ربا»، در برخى جوامع، چنين عرفى اعتبار نداشته، و
مردود خواهد بود.»
[3]
تفاوت بينش اهل سنّت با اماميه در زمينه عرف
1. اهل سنّت عرف را زيربناى قياس مىدانند، در حالى كه اماميه اصل قياس
را باطل مىشمرند. 2.
اهل سنّت عرف را مغيّر حكم مىدانند، امّا اماميه حكم الهى را براى
هميشه ثابت دانسته و عرف را كاشف از حكم و موضوعات مستحدثه مىدانند. 3. اهل سنّت
بر نقش مصالح و نيازهاى عرفى در تغيير احكام اصرار دارند، و به اين طريق استحسان و
مصالح مرسله را به ميدان حجيّت و اعتبار آوردهاند، ولى استحسان و مصالح مرسله در
نظر شيعه اعتبار ندارد. هرچند در مسائل حكومتى رعايت مصالح نظام و واقعيّات
اجتماعى را ضرورى مىدانند. [4]
تعابير ديگر در مورد عرف عبارتاند از: «طريقه عقل»، «بناى عقلاء»، «بناى عرف و عادت»، «قوانين عقلايى»، «اصل عقلايى»، «احكام عقلايى» و در حقوق گاه به عرف «عرف غير مدوّن» نيز گويند.
320. عرف خاصّ
عرف خاص در مقابل عرف عام متعلق به گروه خاصى است كه عامل خاصّى آنان
را دور هم جمع كرده است، همانند حقوقدانان، فلاسفه و ... به مبحث «عرف» رجوع شود.