نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 171
درخواهد آورد، و تسلسل نيز باطل است. [1] اما اگر حسن و قبح عقلى را بپذيريم، در نتيجه پس
از صدور امر و نهى از ناحيه شارع، حكم عقل به دنبال آن خواهد آمد. زيرا عقل مستقلا
حكم به حسن و اطاعت از دستورات الهى و قبح ترك آن كرده است. مضافا به اينكه پايه
اصل شريعت متوقف بر ادراكات عقلانى است، كه اگر اين معيارها و ادراكات متزلزل
گردد، پايه اصلى اثبات شريعت متزلزل مىگردد.
اخبارىها گروه ديگرىاند كه معتقد به بىاعتبارى استنباطات عقلى
هستند. [2]
استعمال لفظ در موضوع له [4] حقيقت است، و در غير موضوع له كه مناسبت با
موضوع له داشته باشد، مجاز است و اگر مناسبت نداشته باشد غلط است. مثال 1. كلمه
ماه وضع شده براى جرم آسمانى كه شبها در صفحه آسمان نورافشانى مىكند. هرگاه به
همين معنى استعمال شود، مىگويند «حقيقت» است. و اگر به
زنى به جهت زيبايىاش ماه اطلاق شود، اين كلمه در غير معناى حقيقى و موضوع له خود
به كار رفته، و «مجاز» است، و اگر به درختى اطلاق گردد، «غلط» است.
مثال 2. ماده 58 آيين دادرسى مدنى حكم را به پاكنويس اطلاق كرده، پس
استعمال حكم در پاكنويس حقيقت و در پيشنويس مجاز است. سخن در سه مقام خواهد بود:
الف. اقسام حقيقت و مجاز؛ ب. نشانههاى حقيقت و مجاز. ج. آيا استعمال لفظ در معناى
مجازى نياز به اجازه واضع دارد يا خير؟
الف. اقسام حقيقت و مجاز:
هريك از حقيقت و مجاز بر سه قسماند: حقيقت
1. حقيقت شرعيه:
قبل از ظهور اسلام مردم براى تنظيمات مناسبات حقوقى، معاملاتى و اقتصادى و همچنين
مراسم عبادى، و ... خود از كلمات و الفاظ و اصطلاحاتى استفاده مىكردند. بعد
[3] . كفاية الاصول، ج 1، ص 25؛ الذريعة الى اصول الشريعة، ج 1،
ص 10؛ نهاية الاصول، ص 28؛ اصول الفقه، ج 1، ص 23؛ الوافية فى اصول الفقه، ص 59؛
معالم الدين فى الاصول، ص 26؛ عدة الاصول، ج 1، ص 140.
[4] . وضع در لغت يعنى قرار دادن و در اصطلاح قرار دادن لفظ در
برابر معنى است بهگونهاى كه لفظ دلالت برآن معنى داشته باشد. موضوع له يعنى آنچه
كه لفظ در برابر آن قرار داده مىشود، يعنى معنى لفظ. به مبحث «وضع» رجوع شود.
نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 171