نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 143
دو ركعت داشته باشد و نسبت به قيام ديگر عاجز است، در اينجا قيام
براى ركعت اول كه زمان امتثال او جلوتر است ترجيح دارد.
6. در موردى كه
يكى از دو واجب داراى وقت مختص باشد. مثال: آخر وقت است، و مكلف نماز روزانه خود
را به جاى نياورده است، و در همان زمان بر او نماز آيات نيز واجب مىشود، و وقت
نماز آيات نيز ضيق است، در آن صورت چون زمان زمان مختص نماز روزانه است، پس به جاى
آوردن نماز يوميّه مقدم بر نماز آيات است.
159. تسامح در
ادله سنن
به مبحث «قاعده تسامح در ادله سنن» رجوع شود.
160. تسلسل
تسلسل در لغت بهمعناى روان شدن آب و هر امرى است كه وجود آن موقوف
به وجود ديگرى باشد.
و در اصطلاح فلسفه، تسلسل يعنى ترتيب و ادامه سلسله علت و معلول تا
بىنهايت. به ديگر سخن تسلسل عبارت است از ترتب امور غير متناهى بهنحوىكه مرتبت
لا حق، مترتب بر مرتبت سابق، و به دنبال آن باشد. و بالاخره امورى كه در ترتب
وجودى به يكديگر پيوسته باشند.
تسلسل از لحاظ امور متسلسل اقسامى دارد:
الف. تسلسل در امور اعتبارى كه بر حسب اعتبار معتبر و اعتباركننده
است و آن را تسلسل يقفى ناميدهاند، كه با توقف و عدم اعتبار اعتباركننده متوقف
مىشود. اين نوع تسلسل را باطل ندانستهاند.
چون در حقيقت تسلسل نيست، و شخص مىتواند هر اندازه كه بخواهد اوهام
و تخيلات خود را دنبال هم ادامه دهد.
ب. تسلسل در حوادث و امور فانى اين نوع تسلسل نيز باطل نيست. زيرا
اجراى آن بهطور متدرج موجود و معدوم مىشوند و مجتمع در وجود نخواهند بود؛ و
حوادث زمانى هريك در ظرف خود موجودند.
ج. تسلسل در علل و معلول كه عبارت است از ترتب امور غير متناهى، كه
هر مرتبتى علت لا حق و معلول سابق خود باشد، و اين نوع تسلسل باطل و محال است. در
كتاب كشف المراد آمده: و هو وجود علل و معلولات فى سلسله واحده غير متناهيه. [1]
دليل بطلان تسلسل چيست؟ چون وجود معلول يا پديده، وجودى است وابسته،
نيازمند و غير قائم به ذات خود. و به ديگر سخن به ممكن الوجود وجود رابط هم گويند.
بنابراين هرگاه فرض كنيم چنين موجوداتى در حدّ بىنهايت وجود دارند لازم مىآيد كه
بىنهايت وجود وابسته، نيازمند،