responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : کاشف الاستار(ترجمه جامع الاخبار) نویسنده : الشعيري، محمد    جلد : 1  صفحه : 93

كه منم عوض وى در اهل وى هر كه راضى گرداند ايشان را بتحقيق كه مرا راضى گردانيده است و هر كه ايشان را بخشم آورد بتحقيق كه مرا بخشم آورده است و بگرداند روح او را خداى تعالى در سينه مرغان سبز كه سير كند در بهشت هر جا كه خواهد و بخورد از ميوه‌هاى آن و جاى گيرد بقنديلهاى طلا كه آويخته است بعرش و بدهند مردى را از ايشان هفتاد غرفه از غرفه‌هاى فردوس كه راه هر غرفه مسافت صنعا باشد تا شام پر كند نور آن ميان مشرق و مغرب را در هر غرفه هفتاد درگاه باشد بر هر درگاهى هفتاد در باشد و در هر درى هفتاد پنجره باشد مشبك از طلا و در هر غرفه هفتاد خيمه باشد در هر خيمه هفتاد تخت از طلا كه پايهاى آن از مرواريد و زمرّد و چوبهاى زمردين و بر هر تختى چهل فرش استبرق كه هر فرشى هفتاد ذرع باشد و بر هر فرشى زنى باشد از حور العين كه عربه و همسنان باشند پس عرض نمود آن جوان كه خبر ده مرا يا امير المؤمنين از عربه كه چيست آن فرمود آن زنيست كه پسنديده خداست كه او راست هفتاد هزار غلام و هفتاد هزار كنيز كه زينت كرده‌اند بطلا سفيد رويانند بر سر ايشانست تاجها از مرواريد بر گردنهاى ايشانست منديلها بر دست دارند كوزها و آفتابها پس چون روز قيامت شود بيرون آيد از قبر خود شمشير كشيده و زير آن باشد از رگهاى گردن او خون رنگ آن چون ياقوت باشد و بوى آن مشك گام ميگذارد و بصحراى قيامت بخداوندى كه نفس من بدست اوست كه اگر پيغمبران بطريق ايشان باشند البته مردمان مشغول شوند بايشان بآنچه بينند از نور و صفاى ايشان تا آنكه ميايند بخانهائى كه از جواهر است و مى‌نشينند بر آن و شفاعت ميكند يك مرد از ايشان هفتاد هزار كس از اهل بيت خود را و همسايگان خود

نام کتاب : کاشف الاستار(ترجمه جامع الاخبار) نویسنده : الشعيري، محمد    جلد : 1  صفحه : 93
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست