نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 6 صفحه : 324
معناى اصطلاحى اجتهاد:
مصنف قدّس سرّه به نقل دو تعريف براى اجتهاد پرداختهاند:
1-
«استفراغ الوسع فى تحصيل الظن بالحكم الشرعى» [1]. يعنى: مجتهد در راه
تحصيل ظن به حكم شرعى طاقتش را بذل مىكند.
تعبير مذكور، مناسب نيست زيرا اصل اولى، حرمت عمل به ظن است لذا مصنف
قدّس سرّه بعدا آن تعريف را اصلاح مىنمايند و به جاى تحصيل «ظن» تحصيل «حجت» قرار مىدهند يعنى: مجتهد طاقتش را بذل مىكند تا تحصيل «حجت» بر حكم شرعى نمايد.
2-
«الاجتهاد ملكة يقتدر بها على استنباط الحكم الشرعى الفرعى
من الاصل فعلا او قوة قريبة» [2].
«علم» از مقوله كيف
است، كيف نفسانى اگر به مرحله رسوخ برسد نامش «ملكه» است [3] مثلا فردى كه پنجاه سال
مشغول تحصيل علم، اجتهاد و استنباط بوده، داراى چنان ملكهاى هست- كه به زودى و به
سرعت هم زائل نمىشود- پس مجتهد، داراى ملكه و كيف نفسانى هست كه مىتواند احكام
شرعيه فرعيه را از مآخذ و منابع [4] آن استنباط نمايد- منتها «فعلا» او «قوة قريبة».
كلمه «فعلا» و «قوة» قيد استنباط
است يعنى: گاهى استنباط، بالفعل است مانند مجتهد و مرجعى كه پنجاه سال استنباط
نموده و فرضا رساله عمليه نوشته و گاهى «قوه قريبه»
[5]
[1]تعريف مذكور از حاجبى و مرحوم علامه «قدس سره» نقل شده.
[2]تعريف مذكور مربوط به شيخ بهائى «ره» در كتاب «زبدة» مىباشد.
[3]اگر به مرحله رسوخ نرسد، نامش «حال» است كه به
زودى هم زائل مىشود.