دو دليلى كه احدهما قرينه بر اين است كه ما در ديگرى تصرف و آن را
برخلاف ظاهر حمل نمائيم، تعارضى بينشان نيست مانند: «نص و ظاهر» يا «ظاهر و اظهر».
مثال: دليل عامى داريم مانند «اكرم العلماء» و خاصى داريم مانند «يحرم اكرام زيد العالم» اما چون دليل دوم- خاص- نص مىباشد، قرينه بر اين
است كه در عام، تصرف و آن را برخلاف ظاهرش [3] حمل كنيم و بگوئيم: گرچه كلمه «العلماء» جمع محلى به لام است و در عموم ظهور دارد [4] اما از آن، عموم اراده نشده پس چون «يحرم اكرام زيد العالم» نسبت به حرمت اكرام زيد، نص مىباشد، قرينه بر اين
است كه در عموم «اكرم العلماء» تصرف نمائيم و بگوئيم از آن، عموم
اراده نشده يعنى: نص مذكور، قرينه شد كه در ظهور عام تصرف نمائيم [5].
[4]ظهور «اكرم العلماء» اين است كه زيد هم اكرامش واجب است.
[5]... و كذا الحال فى المطلق و المقيد كقوله «ان ظاهرت فاعتق رقبة» و «ان ظاهرت فاعتق رقبة مؤمنة» فان الاول
ظاهر فى صحة عتق مطلق الرقبة و ان كانت كافرة و الثانى نص فى اعتبار الاسلام فى
صحة عتقها فيقيد اطلاق الاول به و هذا الجمع الدلالى العرفى يرفع الحيرة و يخرج
نظائر هذين الدليلين عن موضوع التعارض الذى هو الموجب للتحير و الموضوع فى الاخبار
العلاجية لاحكام خاصة كما سيأتى بيانها. ر. ك: منتهى الدراية 8/ 54.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 6 صفحه : 150