نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 586
التّصادم بنظره، فلا يهمّنا التّعرّض لموارد الخلاف و الكلام، و
النّقض و الابرام في المقام، و على اللّه التّوكّل و به الاعتصام(1).
(1)- 2: مجمل و مبيّن بودن، دو وصف اضافى [1] هست- نه واقعى- و به لحاظ افراد، متفاوت مىباشد. ممكن است
يك لفظ، نزد كسى مبيّن امّا از نظر فرد ديگر، مجمل باشد مثلا كسى كه درباره كلمه «صعيد»-
در
آيه فَتَيَمَّمُوا
صَعِيداً طَيِّباً-* تحقيق نموده و
برايش مشخص شده كه موضوع له آن، تراب خالص است در اين صورت، آيه تيمّم براى او
اجمال ندارد امّا فرد ديگرى كه تحقيق نموده لكن برايش مشخّص نشده كه صعيد به حسب
لغت و عرف براى تراب خالص وضع شده يا براى «مطلق وجه الارض» در اين صورت، آيه تيمّم از نظر او
اجمال دارد [2] پس نمىتوان
گفت آيه مذكور «مطلقا» مجمل است و نمىتوان گفت «مطلقا» مبيّن است.
نتيجه: عنوان مجمل و مبيّن بودن، دو امر اضافى و نسبت به افراد،
مختلف است.
جمعبندى: باتوجّه به دو نكته مذكور وجهى ندارد- مهم نيست- كه هريك
از موارد اختلاف بين اصوليين را بررسى نمائيم كه آيا مجمل است يا مبيّن زيرا
گفتيم:
1مجمل و مبيّن بودن، دو
امر اضافى هست. 2- آن مسئله، برهانى نيست بلكه وجدانى مىباشد.
و الحمد للّه اولا و آخرا
و صلى اللّه على محمد و آله الطيبين الطاهرين
به تاريخ بيست و هفتم رمضان 1417 هجرى قمرى.
[1]بخلاف مطلق يا مقيد بودن كه دو صفت واقعى براى مطلق و مقيد
است.
[2]گاهى هم ممكن است انسان، موضوع له لفظ را بداند اما شىء
در كلام ذكر شده كه با موضوع له منافات دارد و در حقيقت چون كلام مكتنف «بما يصلح للقرينية» هست، اجمال پيدا كرده.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 586