نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 518
الاستمرار و الدّوام، مع أنّه في الواقع له غاية و أمد يعيّنها
بخطاب آخر، و أخرى بما يكون ظاهرا في الجدّ، مع أنّه لا يكون واقعا بجدّ، بل
لمجرّد الابتلاء و الاختبار. كما أنّه يؤمر وحيا أو الهاما بالاخبار بوقوع عذاب أو
غيره ممّا لا يقع، لاجل حكمة في هذا الاخبار أو ذاك الاظهار، فبدا له تعالى بمعنى
أنّه يظهر ما أمر نبيّه أو وليّه بعدم اظهاره أولا [1]، و يبدي ما خفي ثانيا [2](1).
در هيچيك از دو صورتش تغير اراده محقّق نمىشود.
«بداء»
(1)- در تكوينيات- نه احكام شرعيّه- از نسخ به «بدا»
تعبير
مىكنند.
كلمه «بدا» در تكوينيّات كثيرا استعمال مىشود، در مواردى
كه به حسب تكوين بنا بوده امرى واقع شود و چيزى تحقّق پيدا كند امّا بعدا محقّق
نشده از آن به بدا تعبير مىنمايند مانند قضيّه عذاب در جريان قوم حضرت يونس عليه
السّلام كه او به مردم اخطار نمود، عذاب الهى با فلان خصوصيّات بر شما نازل مىشود
امّا در وقت موعود،
[1]به حسب ظاهر، كلمه «اوّلا» قيد «يظهر» و «ثانيا» قيد «يبدى» مىباشد اما
در اين صورت، معناى عبارت، صحيح نيست بلكه كلمه «اوّلا» مربوط به «عدم اظهار» مىباشد يعنى: آنچه را كه اول، نبى يا وصى، مأمور بود،
اظهار نكند، اكنون خداوند متعال اظهار مىنمايد.
[2]كلمه «ثانيا» قيد «يبدى» و «يظهر» مىباشد- اى يظهر اللّه ثانيا و يبدى ما خفى- پس كلمه «ثانيا» در مقابل چيزى است كه اوّلا اظهار نشده.
[3]در فقه هم گاهى آن كلمه استعمال مىشود مثلا فردى مشغول
خواندن نماز شد اما در اثناء صلات برايش مشخص شد كه لباسش متنجس است در اين صورت،
جمله «بدا له» را استعمال مىنمايند.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 518