تذكّر: فرق بين امر و نهى، اين است كه: نهى، طلب ترك است و امر، طلب
ايجاد است به عبارت ديگر: متعلّق طلب در باب امر، وجود و در باب نهى، عدم است. چه
بگوئيد «امرنى بكذا» و چه بگوئيد «نهانى عن كذا» در هر دو، طلب موجود است منتها در اوّلى، متعلّق طلب، ايجاد
و در دوّمى ترك است و الا در اصل و حقيقت طلب، فرقى بين آن دو نيست.
خلاصه: معناى نهى و امر، طلب لزومى انشائى است كه در بحث اوامر هم
مفصّلا درباره آن بحث كرديم.
متعلّق نهى «ترك» است يا «كفّ»
(1)- در باب نواهى، اختلافى هست كه در باب اوامر، آن اختلاف وجود
ندارد و اينك به توضيح آن مىپردازيم.
سؤال: آيا مطلوب مولا و ناهى، نفس ترك- امر عدمى- مىباشد يا اينكه
مطلوب او كفّ از فعل- كه شائبهاى از وجود در آن هست- مىباشد مثلا وقتى مولا
مىفرمايد:
«لا تشرب الخمر» صرف عدم تحقّق منهى عنه و ترك شرب
خمر، مطلوب خداوند متعال است يا اينكه معناى اخصّ ديگرى منظور است و آن عبارت از «كفّ» و خوددارى نفس مىباشد؟
[1]همانطور كه در بحث اوامر، متذكّر شديم، معانى مادّه امر،
متعدّد بود گاهى امر بهمعناى فعل، استعمال مىشد گاهى بهمعناى فعل عجيب و زمانى بهمعناى
شأن و گاهى در سائر معانى استعمال مىگشت امّا آن معانى در مادّه نهى راه ندارد
بلكه مادّه نهى بهمعناى همان طلب است كه مادّه امر هم داراى اين معنا بود و نيز
ر. ك: ايضاح الكفاية 1/ 393.