نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 322
تذنيب: لا يخفى أنّه لا شبهة في جريان النّزاع فيما اذا كان الوصف
أخصّ من موصوفه و لو من وجه في مورد الافتراق من جانب الموصوف(1).
تعيين محلّ نزاع در مفهوم وصف
(1)- مختار مصنّف رحمه اللّه اين بود كه: قضيّه وصفيّه، فاقد
مفهوم هست امّا درعينحال بايد بررسى كنيم كه محلّ نزاع در بحث مفهوم وصف چيست؟
گاهى وصف، اخصّ از موصوف است يعنى: بعضى از اوقات، موصوف، واجد وصف
هست و گاهى فاقد آن مىباشد مثلا نسبت بين عالم و رجل در قضيّه «اكرم
رجلا
عالما» چنين است كه: عالم، اخصّ از رجل است، «رجل» گاهى داراى عنوان عالميّت است و گاهى عنوان
مذكور بر او صادق نيست.
قائلين به ثبوت مفهوم مىگويند مفهوم قضيّه مزبور، اين است كه: «لا
يجب
اكرام الرّجل الغير العالم».
نتيجه: اگر وصف از موصوف، اخصّ باشد مسلّما داخل بحث هست.
گاهى نسبت بين وصف و موصوف، عموم و خصوص من وجه است، يك مادّه اجتماع
و دو مادّه افتراق دارند، مثلا يك دليل- قضيّه وصفيّه- مىگويد: «فى
الغنم
السّائمة زكاة» يعنى آن گوسفندى كه در بيابان مىچرد و از علوفه طبيعى استفاده
مىكند، زكاة دارد، بين عنوان «غنم» و كلمه «سائمه» عموم و خصوص من وجه است زيرا گاهى غنم، سائمه
است و گاهى معلوفه [1]. ماده اجتماع،
همان است كه منطوق برآن دلالت و حكم آن را مشخص مىكند كه: «فى الغنم السّائمة زكاة».
مادّه افتراق از ناحيه موصوف، اين است كه: عنوان «غنم»
هست
لكن به جاى سائمه، معلوفه مىباشد كه فرض مذكور هم داخل نزاع و محلّ بحث است يعنى:
كسى كه قائل به ثبوت مفهوم شده، مىگويد غنم معلوفه، زكات ندارد.