نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 2 صفحه : 281
و منها: تقسيمه إلى النّفسيّ
و الغيريّ، و حيث كان طلب شيء و إيجابه لا يكاد يكون بلا داع، فإن كان الداعي فيه
هو التّوصّل به إلى واجب، لا يكاد [يمكن] التّوصّل بدونه إليه، لتوقّفه عليه، فالواجب
غيريّ، و إلا فهو نفسيّ، سواء كان الدّاعي محبوبيّة الواجب بنفسه، كالمعرفة باللّه،
أو محبوبيّته بما له من فائدة مترتّبة عليه، كأكثر الواجبات من العبادات و التّوصّليّات
هذا(1).
واجب
نفسى و غيرى
(1)- يكى ديگر از تقسيمات واجب، عبارت است از: اينكه
آن را به: 1- نفسى.
2- غيرى، تقسيم نمودهاند.
مولا كه شىء را واجب نموده و مورد طلب خويش قرار
داده، مسلّما هدفى از آن دارد مثلا اگر سؤال كنيم كه چرا صوم و صلات، واجب شده، پاسخش
اين است كه براى تحقّق يك غايت و رسيدن به هدفى مطلوب من قرار گرفته.
اگر دقّت كنيم، مشخّص مىشود كه در واجبات، دو نوع
هدف، منظور مولا هست.
گاهى شىء را واجب مىكند كه اگر از او سؤال كنيم
چرا فلان شىء را واجب نمودهاى پاسخ مولا، اين است كه مقصود من از ايجاب آن شىء،
اين است كه شما از آن طريق، فلان واجب را در خارج، اتيان نمائيد زيرا اگر شىء اوّل،
تحقّق پيدا نكند، امكان ندارد واجب ديگر محقّق شود.