نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 2 صفحه : 166
ثمّ الظّاهر أيضا أنّ المسألة
عقليّة، و الكلام في استقلال العقل بالملازمة و عدمه، لا لفظيّة كما ربما يظهر من صاحب
المعالم، حيث استدل على النّفي بانتفاء الدّلالات الثّلاث، مضافا إلى أنه ذكرها في
مباحث الالفاظ، ضرورة أنّه إذا كان نفس الملازمة بين وجوب الشّيء و وجوب مقدّمته ثبوتا
محلّ الاشكال، فلا مجال لتحرير النّزاع في الإثبات و الدّلالة عليها بإحدى الدّلالات
الثّلاث، كما لا يخفى(1).
غيبت واجب است يا نه- و در نتيجه بايد گفت: اصوليين، استطرادا آن را در كتب اصولى آوردهاند.
آيا مانعى دارد كه بحث مقدّمه واجب، يك بحث فقهى
باشد و استطرادا آن را در كتب اصولى آورده باشند؟
وقتى مىتوان بحث مذكور را به نحوى مطرح كرد كه يك
مسئله اصوليّه باشد، انگيزهاى نداريم كه بگوئيم بحث مقدّمه واجب از مسائل فقهى است
و استطرادا در علم اصول آوردهاند.
عنوان بحث ما اين است كه: (آيا بين وجوب ذى المقدّمه
و مقدّمه «ملازمه» هست يا نه)، اگر مولا ذى المقدّمه را واجب كرد آيا مقدّمه هم واجب
است يا نه؟ مثلا اگر مولا خطاب «كن على السّطح» را متوجّه عبدش كرد، فرضا نصب سلّم،
واجب است يا نه؟
بديهى است كه بحث مذكور، اصولى است زيرا داراى ملاك
مسأله اصولى هست و مكرّرا گفتهايم كه ملاك مسأله اصولى، اين است كه: وقتى مجتهدى براى
استنباط احكام خمسه، قياسى تشكيل مىدهد، مسأله اصولى، كبراى آن قياس قرار مىگيرد.
(1)- بديهى است كه مباحث اصولى، دو قسم هستند: الف:
مسائل اصوليّه لفظيّه، مانند تمام يا اكثر مطالبى كه در جلد اوّل كتاب كفايه، تحت عنوان
مباحث الفاظ مىخوانيم. ب: مسائل اصوليّه عقليّه، مانند مطالب جلد دوّم كتاب كفايه
كه مربوط به قطع، ظن و امثال آنها مىباشد.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 2 صفحه : 166