نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 424
تحقّق ندارد كه بتوان گفت لفظ طلب
هم در برابر آن خصوصيّت و حالت نفسانى وضع شده منتها بعد از اراده و مقدّمات اگر انسان
بخواهد، مباشرتا مطلوب را ايجاد نمايد خودش مشغول فعاليّت مىشود و الا به كارگزارانش
فرمان مىدهد تا آن را اتيان نمايند.
خلاصه اينكه از مراجعه به وجدان، كشف مىكنيم كه
«طلب و اراده» در تمام مراحل- به جز مقام و مرحله انصراف- يكسان هستند يعنى آن دو لفظ
از نظر معناى لغوى و «مفهوم» تفاوتى ندارند و از نظر وجودات «انشائى، خارجى و ذهنى»
متّحد مىباشند منتها تفاوتى كه «طلب و اراده» با مثل «انسان» دارد اين است كه وجودات
و خارجيّت افراد انسان، مشاهد و محسوس است و انسان، زيد و عمرو را در خارج مىبيند
امّا وجود خارجى و حقيقى طلب، مشاهد و محسوس نيست مثلا هنگامى كه شما نسبت به مطلبى
يقين پيدا كرديد، مسلّما علم و تصديق و اذعان، حقيقتى است كه در نفس شما پيدا شده امّا
امر محسوسى نيست. وجود حقيقى طلب و اراده هم همان خواست، طلب و شوق مؤكّدى است كه در
نفس انسان، نسبت به امور مختلف، تحقّق پيدا مىكند.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 424