نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 373
ضارب» يا «زيد عادل» به لحاظ اين
است كه زيدى وجود دارد كه متلبّس به ضرب يا عدالت هست.
سؤال: بين مبدأ- ضرب و عدالت- و ذات چه ارتباطى
و به تعبير ديگر چه مغايرتى بايد باشد آيا لازم است بين آن دو مغايرت واقعى و حقيقى
باشد كما اينكه در مثال «زيد ضارب» و «زيد عادل» بين زيد و ضرب، تغاير حقيقى هست يعنى
زيد يك موجود انسانى است و ضرب و عدالت هركدام حقيقت جداگانهاى دارند- يكى از مقوله
فعل و ديگرى يك صفت اخلاقى و نفسانى است- البتّه واضح است كه از نفس تلبّس ذات به مبدأ
استفاده مىكنيم كه بين آن دو تغايرى هست و اگر تغايرى نباشد، تلبّس و اتّصاف مفهوم
ندارد و شما كه مىخواهيد از تلبّس زيد به عدالت، عنوان «عادل» را انتزاع كنيد قاعدتا
بايد بين زيد و عدالت، مغايرتى باشد، بحث فعلى ما اين است كه:
آيا بين مبدأ و ذات، مغايرت خارجى، عينى و حقيقى
لازم است يا اينكه مغايرت مفهومى هم كفايت مىكند- گرچه خارجا هيچگونه تغايرى بين
آن دو نباشد-
قبل از پاسخ به سؤال مذكور ببينيم علّت پيدايش آن
بحث و نزاع چه بوده.
صفات كماليّهاى مانند علم، قدرت و امثال آن بر ذات
بارى تعالى حمل شده، و
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 373