responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 260

بل يمكن منع دلالة غيرهما من الأفعال على الزّمان إلا بالاطلاق و الإسناد إلى الزّمانيّات، و إلا لزم القول بالمجاز و التّجريد، عند الإسناد إلى غيرها من نفس الزّمان و المجرّدات(1).


درباره معناى فعل نموده- البتّه آن تحقيق، ارتباطى به بحث مشتق ندارد-

در السنه نحويين مشتهر است كه فعل، دلالت بر زمان دارد، نه تنها فعل دلالت بر زمان دارد بلكه اقتران به يكى از ازمنه ثلاثه در حقيقت فعل، اخذ شده و نحويين، فعل را چنين تعريف كرده‌اند: «حدّ الفعل انه كلمة تدل على معنى فى نفسه و مقترنة باحد الازمنة الثّلاثة».

سؤال: آيا بيان نحويين در تعريف فعل- اخذ زمان در آن- صحيح است يا نه؟

جواب: مصنّف فرموده‌اند اشتباه است و آن را به فعل امر و نهى، نقض نموده‌اند كه:

فعل، منحصر به ماضى و مضارع نيست بلكه امر و نهى هم از مصاديق فعل هستند و هيچ‌گونه دلالتى بر زمان ندارند مثلا مفاد «اضرب» طلب ضرب است و به اصطلاح اصولى دلالت بر انشاء طلب وجود ضرب مى‌كند و «لا تضرب» صيغه نهى و دلالت بر انشاء طلب ترك ضرب مى‌كند و در آنها زمان اخذ نشده.

آرى متكلّم و كسى كه مى‌گويد اضرب، «گفتار» او در زمان حال واقع شده و اين مطلب غير از آن است كه زمان- زمان حال- در معناى اضرب دخالت داشته باشد.

«زيد قائم» يك جمله اسميّه است كه اصلا دلالت بر زمان ندارد جمله مذكور و اخبار مزبور در زمان حال واقع شده لذا مى‌گوئيم: «زمان» در فعل امر و نهى هيچ‌گونه مدخليّتى ندارد.

خلاصه: اشكال مصنّف به نحويين اين است كه فعل امر و نهى با اينكه از افعال هستند امّا هيچ‌گونه دلالتى بر يكى از ازمنه ثلاثه ندارد.

(1)- مصنّف «ره» دائره اشكال را توسعه داده و فرموده‌اند در فعل ماضى و مضارع‌

نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 260
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست