responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفاهیم علم نحو نویسنده : العصاری، محمود رضا    جلد : 1  صفحه : 118

گفته مى‌شود: « جاء زيد و عمرو»، « واو » بيان مى‌كند كه « مجيي‌ء » ( آمدن) هم از « زيد » صادر شده و هم از « عمرو » و فهميده نمى‌شود كه « زيد » ابتدا آمد يا آن دو باهم آمدند.

2. « فاء »: به مثال زير توجّه كنيد:

« جاء علي فقاسم»

در مثال بالا « فاء » حرف عاطفه است و به همين خاطر، ويژگى حرف عطف، يعنى تشريك در حكم را دارد؛ يعنى على و قاسم هردو آمده‌اند، امّا علاوه بر اين معنا، مى‌رساند كه آمدن قاسم بعد از على واقع شده است. به اين معناى « فاء » ترتيب گويند؛ يعنى فاء دلالت مى‌كند بر اين‌كه آمدن على و قاسم به ترتيب بوده و قاسم بعد از على آمده است. علاوه بر اين، « فاء » بيان مى‌كند كه آمدن قاسم بى‌درنگ بعد از آمدن على واقع شده است. به اين معناى « فاء »، تعقيب گفته مى‌شود. بنابراين، فاء دو معنا ترتيب و تعقيب را مى‌رساند.

3. ثمّ: مانند فاء علاوه بر تشريك، بر ترتيب نيز دلالت دارد، ولى تعقيب را نمى‌رساند، بلكه بيان مى‌كند كه وقوع معطوف بعد از معطوف عليه « با فاصله» صورت گرفته است. بنابراين، در مثال « جاء زيد ثم عمرو» منظور اين است كه عمرو بعد از زيد و با فاصله آمد.

به اين مثال توجّه كنيد: « زرعت القطن ثم جنيته؛ پنبه را كاشتم و سپس او را چيدم».

در اين مثال، بين چيدن و كاشتن فاصله وجود دارد.

نگاهى به كتاب‌هاى ديگر

عطف النسق هو تابع يتوسّط بينه و بين متبوعه حرف كالوا او الفاء او ثمّ، كلّ يسمّى حرف العطف و لا ينحصر على الثلاثة المذكورة. (النحو الوافي، ج 3، ص 555 و 556، با تصرّف).

نام کتاب : مفاهیم علم نحو نویسنده : العصاری، محمود رضا    جلد : 1  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست