وجود امام: وجود رهبر و امام براى مردم از جانب خدا لطفى است پس جهت
رهنمائى مردم، نصب امام بر خداوند متعال واجب است و مفاسد وجود امام قطعا منتفى، و
انحصار لطف در وجود امام نيز روشن است.
نصب امام بر خدا از راه لطف واجب است
خوارج، واصم از معتزله گفتند وجود امام لازم نيست نه بر خدا واجب است
امامى نصب كند و نه مردم كسى را انتخاب كنند و ديگران واجب دانستند.
ابو على جبائى و پسرش گفتند، واجب عقلى نيست بلكه در شرع بر مردم
واجب شد كه امام انتخاب كنند و مذهب اشاعره و اهل حديث همين است.
ابو حسين بصرى و معتزله بغداد و اماميه گفتند واجب عقلى است. الا
آنكه اماميه گويند: بر خدا واجب است نصب كند، و معتزله بغداد گفتند بر مردم واجب
است.
و دليل اماميه آنست كه وجود امام (لطف) است و لطف بر خدا واجب است.
و گوئيم امام لطف است چون با وجود او مردم بطاعت نزديك ميشوند و از
معصيت دور و اگر امام نباشد فتنه و فساد برميخيزد و همه مردم ميدانند بىوجود رئيس
چه آشفتگى در معيشت مردم روى ميدهد و اگر رئيس (امام) باشد، هم امر دين منظم است و
هم امر دنيا.
وجود امام مفسده ندارد
مگر آنكه عادل و معصوم نباشد و قدرت و مال و لشكر را در ظلم و ستم و
هواى نفسانى خود بكار برد و ما شرط عصمت را ازين جهت ميكنيم.
همه مفاسد متصور معلوم ماست چون مكلفيم از همه آنها اجتناب كنيم و
تكليف بغير معلوم محال است و چون تعقل امامت ميكنيم مفسده در آن نمىبينيم، و
خداوند درباره حضرت ابراهيم فرمود: «إِنِّيجاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» و اگر امامت مفسده داشت خداى تعالى ابراهيم را
امام نميكرد.