responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ميزان حق يا شرح فصل امامت از تجريد الكلام خواجه نصير طوسي نویسنده : واعظ موسوى، سيد على اكبر (محب الاسلام)    جلد : 1  صفحه : 207

امّا عمر: امر كرد زن آبستنى را سنگسار كنند، و زن ديوانه‌اى را نيز، و مولا على عليه السّلام وى را نهى كرد، سپس عمر گفت: اگر على نبود عمر هلاك ميشد،

لايق امامت نيست:

بنابر مذهب اماميه بايد امام عالم باحكام شرع باشد، و آنكه اين احكام نداند لايق امامت نيست.

اما بمذهب اهل سنت عيب نيست امام حكمى را نداند.

*** اينجا يك بحث عقلى و سپس نوبت دليل نقل مى‌آيد:

اصولا نياز بامام براى چيست؟ مگر نه بمنظور رهنمائى ما براى وصول بهدايت است؟

اگر امام خود مانند ديگران باشد، و حتى عالم باحكام شرع همان شرعى كه ما را بدان ميخواند نباشد ...؟ چگونه ميتواند ما را هدايت كند؟!

أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى‌ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ.

(35/ يونس)

و- هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون.

شارح علامه فرمايد اين طعنى است بر عمر كه مانع امامت اوست چون حكم شرع را ندانست. زنى كه زناى محصنه كرده بود آبستن بود حكم كرد سنگسارش كنند امام على (ع) او را نهى كرد، كه بر فرزندش گناه نيست و براى اينكه بفرزندش ظلم نشود مجازات زن را بايد به تأخير انداخت.

و همچنين به زن ديوانه‌اى زنا شده بود، خليفه ميخواست زن ديوانه را رجم كند امام (ع) او را از رجم منع فرمود. اينجا هم گفت اگر على نبود عمر هلاك ميشد.

(كشف المراد)

نام کتاب : ميزان حق يا شرح فصل امامت از تجريد الكلام خواجه نصير طوسي نویسنده : واعظ موسوى، سيد على اكبر (محب الاسلام)    جلد : 1  صفحه : 207
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست