كه على در ميان شما است» و سخن ديگرش كه «وى را شيطانى است كه فريبش ميدهد و ميلغزاند» و
بدليل قول عمر «بيعت ابى بكر لغزشى بود كه خداوند از شرّش نگهدارد،
پس هركه به مانند آن بيعت عود كند او را بكشيد»
قول ابى بكر:
(ويرا شيطانى است كه فريبش ميدهد و ميلغزاند) در كتب مشهور است و حتى
شارح تجريد با اينكه خواسته رد كند پذيرفته است با ذكر حديثى از طريق خودشان كه
پيامبر (ع) فرمود «با تولد هر انسانى شيطانى بدنيا مىآيد»
و قول عمر:
«بيعت ابى بكر لغزش و ناانديشيده كارى بود، كه خداوند
از شرش نگهدارد» از طريق خاصه دو حديث و از طريق عامه هشت حديث دارد (غاية المرام)
را بنگريد.
بيعت ابى بكر لغزشى:
سخن عمر را بر ابى بكر «حجت»
نمىگيريم
چه هردو برابرند و قول هيچيك بر ديگرى: حجت نبود، اما طبق قاعده عقلى و تجربى (اگر
خداوند فرمانى، جانشين خود را معيّن كند. و گروهى مخالفت كنند، و پيروان هريك درهم
ريزند فتنهها انگيزند) و در تاريخ امثال بسيار دارد، چون فتنههاى مسعود و محمد
فرزندان محمود غزنوى، يا أمين و مأمون، از هارون و يا مهدى و هادى عباسى، كه برادر
بودند.
بر امام على (ع) روشن بود كه پس از فتح مكه كينههاى (بدر و احد) از
على (ع) در دل شكستخوردگان باقى بود بمنظور پيشرفت اسلام امام (على) آرام نشست- و
قرشيان خلافت ابو بكر را محلّل ساختند براى قدرت خود و انتقام از بنى هاشم و انصار
وگرنه شيخين را كه «قرشى» نبودند بتصريح ابو سفيان «اطاعت» نميكردند و