امّا همين ابو بكر ادّعاى زنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را كه
در خانه پيامبر صلّى الله عليه و آله مدّعى شدند، تصديق نمود و خانه را بديشان
داد، لهذا عمر بن عبد العزيز، فدك را به اولاد فاطمه عليها سلام رد نمود.
شاهد و دليل نخواست:
شگفتا ابو بكر «فدك»
را
از فاطمه زهرآء (ع) گرفت و شاهد خواست كه بر گرداند و مدعى شد: از پيامبر (ص) ارث
مادى نمىماند، و آنچه هست صدقه است.
اما زنان پيغمبر (ص) مدعى شدند كه خانه پيامبر (ع) بارث از ايشان است
قولشان پذيرفت و شاهد و دليل نخواست ...
آيا جرم فاطمه زهرآء (ع) اين بود كه جزو آيات تطهير و مباهله و سوره
هل اتى بود ...؟ و بر اين حكم خطا، يا خطاى در حكم بود كه عمر بن عبد العزيز خليفه
اموى گفت:
(فدك از «وَما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ» است و مسلمين در تسخير آن با سپاه سوار و پياده
نرفته و از آن فاطمه (ع) بوده است.
و در گذشته ابو بكر گرفته و بعد معاويه به مروان بخشيده و مروان به
پدرم و عبد الملك بخشيد و پس از پدرم «فدك»
از
آن من و وليد و سليمان شد.
از وليد حصهاش را خواستم بمن بخشيد و از سليمان نيز، بمن بخشيد، و
همه را جمع كردم و مالى ندارم كه باندازه «فدك» دوستش بدارم ... هان شما شاهد باشيد كه «فدك» را بآنچه بود، رد كردم.)
و بعد از عمر بن عبد العزيز «فدك» را گرفتند و بسال/ 210 ه مأمون عباسى به (قشم بن جعفر) حاكمش در
مدينه نوشت تا فدك را باولاد حسنين (ع) مساوى رد كردند و بعد متوكل پس گرفت