و عوام گويند كه چون سهيل بر اديم تابد نيكوتر باشد.
و از اين جهت اديم كه از حوالى يمن و طائف آرند كه سهيل را در آن
تأثيرى بيشتر بوده بهتر باشد. و اين سخن را اصل از آنجاست كه پوستى كه در خريف بود
بهتر از پوستهاست كه در ربيع باشد هم بر قياس پشم. و سهيل قريب بفصل خريف طلوع كند
از اين سبب چون اديم خريفى بهتر باشد بواسطه طلوع سهيل دانند، و اديم آن طرفها كه
بهتر است جهت نيكوئى و لطافت گياههاست كه در آن حدود مىباشد.»
و نسخه بعبارت زير ختم مىشود
«ومن اللّه التوفيق و الحول و العصمة و
القوة. تم المختصر فى العشر الاول من جمادى الاخر لسنة اربع و خمسين و سبعمائة
بحمد اللّه و حسن توفيقه»
در پايان معرفى نسخههاى تنسوخنامه لازم است متذكر شود كه نسخههاى
مختصر ديگرى در شناخت گوهرها و نفايس و اطايب و چيزهاى نادر و غريب بنام تنسوقنامه
و جواهرنامه موجود است كه از جهت ترتيب ابواب و فصول و شيوه نگارش و اختصار آن با
نسخههاى وصف شده در پيش تفاوت و اختلاف بسيار دارد و بعضى بافلاطون حكيم نسبت
داده شده است كه درستى و صحت اين نسبت معلوم نيست. از آنجا كه اين نسخهها با
نسخههاى پنجگانه تفاوت بارزى داشت از آنها جز در موارد معدود استفاده ننمود و از
آنها بهره نگرفت. و اينك براى اطلاع و آگاهى علاقهمندان به معرفى دو نسخه از
نسخههاى مذكوره مىپردازد.
نسخهايست بنام «تنسوقنامه» در كتابخانه ملى ملك بشماره 768 كه با نسخ ديگر اختلاف بسيار دارد
مقدمهاش اين است
«امابعد چنين گويد: مؤلف اين مختصر استاد و
حكيم عالم افلاطون كه چون پادشاه جهان اسكندر فيلقوص از اين محب