لذا نصيب موصى له اوّل
«30» تا، و نصيب موصى له دوم «20» تا، و نصيب موصى له سوم «15» تا مىباشد، و اصل
مال «380» سهم است.
اين مسأله به روش ديگرى
نيز از يك پنجم اين مبلغ كه «76» است خارج مىشود و درنتيجه هر نصيبى از آن يك
پنجم چيزى است كه ذكر كرديم.
مثال مسأله محال: شخصى براى اجنبى به مثل نصيب يكى از پسران خود جز يك سوم آنچه از
ثلث باقى مىماند وصيّت نموده و «2» پسر هم دارد، چگونه مال تقسيم مىشود؟
پاسخ: «3» را در «3» ضرب مىكنيم و به عدد «9» دست مىيابيم، با افزودن
«1» برآن به عدد «10» مىرسيم و آن نصيب پسراست. سپس سهام وارثان و موصى له كه اين
هم «3» مىباشد در «3» ضرب مىكنيم و به عدد «9» دست مىيابيم، با افزودن «1» بر
آن به رقم «10» مىرسيم وآن يك سوم مال است كه مساوى با نصيب پسر است پس مسأله
محال است. همين مقدار در اين باب كفايت مىكند زيرا تفصيل سر از تطويل در مىآورد.
و براى اين گونه بحثها جاى ديگرى از فقه قرار داده شده زيرا اين نوع ديگرى است و
طرح آن درباب وصيّت بالعرض وبالتبع است.
و هدف از ذكر اين شيوهها
همراهى با اهل اين نوع بوده است. از خداوند سبحان مىخواهم به من توفيق دهد كه به
شرح روش جبرى مستمرّ دراستخراج مسايل مبهم شايع در مجهولات مختلف و مختلط به ويژه
آنچه مربوط به وصايا مىباشد، بپردازم.