لهم] «17» تا است[1]. [از اين 8 31] نصيب هر دختر، «1» سهم
و (8) سهم است كه پس از ضميمه شدن به «3» سهم و (8) سهم كه در مرتبه نخست به دختر
رسيده است، سهم دختر به «5» مىرسد كه نصيب يك دختر از «60» است.
و نصيب موصى لهم «15» تا-
كه به طور مجمل «8» سهم از «17» سهم به آنها تعلّق دارد- از اين «60» تاست كه به
كسى كه برايش به مثل نصيب پسر به استثناى يك دهم وصيت شده، «4» تا تعلّق مىگيرد.
وبه كسى كه براى او به مثل
نصيب پسر به استثناى نصفِ يك ششم وصيّت شده، «5» سهم تعلّق مىگيرد و به كسى كه
براى او به مثل نصيب دختر به استثناى يك سومِ يك پنجم، وصيت شده، «1» سهم تعلّق
مىگيرد و بالاخره به كسى كه براى او به مثل نصيب پسر و دختر به استثناى يك ششم
وصيت شده، «5» سهم تعلّق مىگيرد كه رقم نهايى «15» خواهد بود.
روش ديگرى نزديكتر از روش
يادشده نيز وجود دارد كه از اين قرار است:
سهام وارثان و موصى له
همگى، آنچه كه اختصاص به وارثى كه به مثل نصيب او وصيت شده دارد، قرار داده
مىشود، و آنچه از مخرج كه پس از خارج كردن سهام وارثان باقى مىماند، نصيب موصى
له خواهد بود و آن نيز به سهم اختصاص يافته به وارث، اضافه مىشود و نصيب وى تكميل
مىشود و نصيب ديگر وارثان به همان نسبت قرار داده مىشود سپس نصيبها جمع زده
مىشود وحاصل جمع آنها اصل مال خواهد بود.
مثال: از ميّت پدر و مادر و زوجه بجامانده است و براى اجنبى به مثل سهم
پدر پس از استثنا كردن يك پنجم مال از آن، وصيّت كرده است. در اين مثال سهام
وارثان و موصى له «17» تا قرار داده مىشود، و «17» سهم اختصاص يافته به پدر است.
و آن به منزله (5) براساس روش نخست است[2].
[1] كه از اين «17»
سهم، سهم هرپسر «2» تا است وچون سه پسر هستند جمعاً «60» تا مىشود و سهم هر دختر
«1» است وسهم موصى لهم به طور مجمل «8» تا است.
[2] زيرا در روش اوّل
به وارثى كه به مثل نصيب او وصيت شده، همان سهم استثنا شده، پرداخت مىشد و لذا
به پدر در اين مثال يك پنجم مال داده مىشود، و چون مال «85» سهم قرار داده شده،
يك پنجم آن مساوى با «17» مىشود.