responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي نویسنده : حسنی، حسن    جلد : 1  صفحه : 288

«ورود فلاسفه در مسئله «وجود شرّ در افعال الهى» براى اين است كه بدانند صدور شرّ از حق تعالى كه خير محض است به چه كيفيّتى است و از اين بحث چنين نتيجه گرفتند كه آنچه صادر از حق تعالى است اصلا شرّ نيست و در كنار آنهمه خيرات چنانچه گاه شرّ جزئى يافت گردد نسبت بخيرات كثير چون مندك و فانى است نمى‌توان آن را شرّ ناميد. بنابراين صادر از حق تعالى كلا خير و كمال است»[1].

فخر رازى اعتراض ديگر خود را چنين طرح مى‌كند:

«تقسيماتى كه بو على در مسئله «وجود شرّ در افعال الهى» براى «ممكن» برشمرد كه «ممكن» يا خير محض است يا شرّ محض و يا خير آن غالب است و يا ... مبتنى بر تصوّر ماهيّت خير و شرّ است ازاين‌رو ابتدا ماهيّت خير و شرّ بايد معلوم گردد. به اعتقاد فلاسفه خير امر وجودى و شرّ امر عدمى است و در بيان اعتقاد خود چنين گفته‌اند: قتل كه شرّ است، كلّ آن شرّ نيست، بعضى از امور آن مانند «قدرت قاتل، برندگى آلت قتّاله، عضوى از مقتول كه پذيراى بريدگى بوده و ...» چون «وجودى» مى‌باشند خير و كمال‌اند و امورى هم در آن مانند «ازهاق روح و پراكندگى اجزاى مقتول و ... چون امور «عدمى» اند شرّ مى‌باشند نتيجه آنكه خير امر وجودى و شرّ امر عدمى است ولى اين يك استدلال تمثيلى است در بيان مقصود آنان كفايت نمى‌كند چون مقصود از طرح اين مسئله تفسير لفظ خير و شرّ كه نيست و اگر مقصود آن است كه «خير موجود و شرّ معدوم است بطورى كه «موجود» و «معدوم» محمول باشند اين فرع بر شناخت ماهيت خير و شرّ است درحالى‌كه از شناخت ماهيّت خير و شرّ هنوز فراغت حاصل نشده است و حكما در بيان ماهيّت خير و شرّ بمثال اعتماد كرده‌اند و اين هم افاده يقين نمى‌نمايد»[2].


[1] و الجواب أن الفلاسفه أنّما يبحثون عن كيفيّة صدور الشّر عمّا هو خير بالذّات فينبّهون على أنّ الصادر عنه ليس بشرّ فأنّ صدور الخيرات الكليّة الملاصقة للشّرور الجزئيّة ليس بشرّ ... خواجه نصير طوسى- شرح اشارات- ج 3- صفحه 323.

[2].... التقسيم الذى عليه بناء قاعدة الباب على تصوّر ماهيّة الخير و الشّر فيجب اوّلا ان بنحث عن ذلك فنقول اشتهر فى السنة الفلاسفة أن الخير هو الوجود و الشر هو العدم و ربّما حاولو الأستدلال عليه ببعض الأمثله ... و هذا الأستدلال ليس بجيّد لأنّ غرضه من ذلك أمّا تفسير لفظ الخير بالوجود و لفظ الشر بالعدم لا حاجة الى ذلك ... و أن كان غرضه ان يحكم على الخير بأنّه يكون موجودا و أنّ الشرّ بأنّه يكون معدوما ... أنّما بعد قصور ماهيّة الخير و الشّر و بتقدير النّزول عن هذا المقام فهو تعويل على مجرّد المثال و قد عرفت أنّه لا يفيد اليقين ... فخر رازى- شرح اشارات- ج 2- صفحه 79.

نام کتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي نویسنده : حسنی، حسن    جلد : 1  صفحه : 288
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست