قال اللّه سبحانه و تعالى:وَ بِالْآخِرَةِ
هُمْ يُوقِنُونَ[1].
و در حديث آمده است كه «من[2] اعطى اليقين و من أوتي حظّه منه لا يبال بما انتقص من صلاته و صومه»[3] يقين در عرف، اعتقادى باشد جازم مطابق ثابت كه زوالش ممكن نباشد، و
آن به حقيقت مؤلف بود از علم به معلوم، و از علم به آنكه خلاف آن علم اوّل محال
باشد.
و يقين را مراتب است، و در تنزيل[4] علم اليقين و عين اليقين[5] و
حق اليقين آمده است، چنانكه فرموده است: «لَوْتَعْلَمُونَ
عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ».[6] و ديگر گفته است: «وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ».[7]
و در مثل آتش كه در باب معرفت گفته آمد مشاهده هر چه در نظر آيد به
توسّط نور آتش به مثابت علم اليقين است، و معاينه جرم آتش كه مفيض[8] نور است بر هر چه قابل اضائت باشد به مثابت