responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اوصاف الاشراف نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 70

چون اين اعتبار زايل شود محبت منتفى گردد، پس آخر و نهايت محبت و عشق، اتحاد باشد.

و حكما گفته‌اند كه محبت يا فطرى‌[1] بود يا كسبى، و محبت فطرى‌[2] در همه كاينات موجود باشد، چه در فلك محبتى است كه مقتضى حركت اوست، و در هر عنصر كه طلب مكان طبيعى مى‌كند در آن محبت مكان مركوز است، و همچنين محبت ديگر از احوال طبيعى از وضع و مقدار و فعل و انفعال، و در مركبات نيز چنانكه در مغناطيس آهن‌ربا[3]، و در نبات زياده از آنچه در مركبات باشد به سبب آنكه بر طريق نموّ و اغتذاذ و تحصيل بذر و حفظ نوع متحرك باشد، و در حيوان زيادت بر آنچه در نبات نباشد مانند الفت و انس به مشاكل و رغبت به تزاوج و شفقت بر فرزند و ابناى نوع.

و امّا محبّت كسبى اغلب در نوع انسان بود، و سبب آن از سه چيز بود:

اوّل لذت، و آن جسمانى باشد يا غير جسمانى، و همى باشد يا حقيقى.

و دوّم منفعت، و آن هم يا مجازى باشد چنانكه محبّت دنياوى كه نفع آن بالعرض باشد، يا حقيقى كه منفعت آن با لذّات باشد.

و سيّم مشاكله جوهر، و آن يا عام باشد چنانكه ميان دو كس كه هم خلق و هم طبع باشند و به اخلاق و شمايل و افعال يكديگر مبتهج شوند، و يا خاص بود ميان اهل حق مانند محبت‌


[1]ن: نظرى.

[2]ن: نظرى.

[3]ن و گ: آهن را.

نام کتاب : اوصاف الاشراف نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 70
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست