ترقى موجود برتر آفرينش يعنى انسان مىباشد، و آيه شريفه «وَما خَلَقْتُ
الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»[1] را در تفسير فرمودهاند كه «اى ليعرفون» و غايت كمال
انسانى نيز همان عرفان است و سير و سلوك راه وصول به آن، و كتاب حاضر چنين طريقى
را به شيفتگان و طالبان مىآموزد.
بنده حقير را بضاعت مزجاة است و صلاحيت براى سخن گفتن در اين زمينه
مفقود، و خمير مايه نظر عميق در وادى نور و كمال و عرفان غير موجود، و تنها آنچه
ممكن است بر گرفتن خوشهاى از اين خرمن پر فيض و برداشتن ره توشهاى براى اين حركت
إلى اللّه مىباشد، و لذا جز تنظيم و آماده سازى مباحث، و تحقيق و يافتن آيات و
روايات مورد استناد در اين كتاب و درج آنها در پاورقى، و قرار دادن فهرست بر آن، و
مقابله با نسخ خطى قدمى بر نداشتيم، باشد كه مورد توجه مولايمان حضرت مهدى ارواحنا
فداه قرار گيرد.
شخصيت نويسنده:
اوصاف اين يگانه مرد عجيب نه بدان حدّ است كه در حيّز احصا آيد، اما
به حكم (ما لا يدرك كلّه لا يترك كله) آنچه را تمام نتوان دريافت از اصل ترك نبايد
كرد گوئيم: او مردى است كه همه طوائف و فرق اسلام به عظمت و بزرگى او گواهى دادند،
قاضى نور اللّه فرمايد: فيلسوفى كه روان افلاطون و ارسطو به وجود او مفاخرت و
مباهات جويند، و زبان حال أبو على سينا شكر مساعى جميله او گويد، عقل فعال در
اشراق طفل راه او است، و مشكلات ارباب