نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 358
نزديكانش را به نام ابراهيم بن خنيش- كه به گفته ابن اثير با جنگ
بيگانه بود- به فرماندهى آن گمارد. اما چه سود از لشكريان بسيار، آنگاه كه
فرماندهى آن، نادان و بىكفايت باشد.
بدين سبب، چهل هزار سپاهى، به همراه سپاهيان ديگرى از جنگجويان شجاع
كه تعداد آنها را دو چندان كرده بود، تحت فرماندهى ابن خنيش، به سوى قسطنطنيه حركت
كردند. سپس تعداد زيادى از كتاميان كه به ابو عبد اللّه نپيوسته بودند به اين لشكر
ملحق شدند، بهگونهاى كه ابو عبد اللّه هراسان گشت و به كوه پناه برد، و تا شش
ماه جرأت رويارويى آن را نداشت، چيزى كه ابراهيم را جسارت داد لشكريانش را به شهر «كرمه» حركت دهد. ابو عبد اللّه به ارسال سوارانى كه از نخبگان برگزيده بود
تا توانايى و كفايت سپاه عظيم مهاجم را ارزيابى نمايند، بسنده كرد.
چهل هزار سرباز به همراه عدهاى كه تعداد آنان را مضاعف ساخته بودند،
تحت فرماندهى امير جاهلشان به بدترين وجهى وارد جنگ شدند.
ابراهيم، سپاهى را كه به سوى او در حركت بود، ناچيز شمرده و خود به
سوى آن حركت كرد و كسى از اميرانش را براى بستن راه آن نفرستاد، بلكه خواست پيروزى
را به نام خود به ثبت برساند، و با سپاه ابو عبد اللّه درگير شد.
اين خبر كه به ابو عبد اللّه رسيد، لشكريانش را حركت داد كه در نتيجه
ابراهيم و همراهيانش شكست خوردند و اسبش مجروح و پى شد همين [واقعه] كافى بود
براى اينكه سپاه ابراهيم كاملا شكست بخورد و ابو عبد اللّه تمام اشياى گرانبهاى
سپاه را به غنيمت بگيرد و ابراهيم، [شكستخورده] به قيروان باز گردد.
اين جنگ در تثبيت خلافت اسماعيليان و استقرار حكومتشان، تعيين كننده
بود. اولين كارى كه ابو عبد اللّه انجام داد اين بود كه ترفندى به كار برد تا خبر
نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 358