نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 98
اما اين كلام هم براى ما چيزى را كه در پى آن هستيم روشن نمىكند.
چرا كه تولد و پرورش وى در خوارزم تا وقتى كه اصل و نسب وى از سرزمينى ديگر بوده،
نشاندهنده اين نيست كه تشيع در اين سرزمين شيوع داشته است.
تلاش براى حمله به بغداد:
آنگاه خوارزمشاه سپاه نيرومندى را براى حمله به بغداد آماده كرد.
اما اين سپاه در كوههاى كردستان با طوفانى از برف برخورد كرد كه موجب شد سپاه،
درهم شكسته شده، از هم بپاشد و افرادى هم به دست اكراد بيفتند. در نتيجه جز گروهى
خسته و از پاى در آمده، به سوى خوارزمشاه مراجعت نكند.
از اين به بعد ديگر از اين خلافت جديد چيزى نشنيدهايم. بنابراين به
نظر مىرسد كه اين دعوت، موفق نبوده است، زيرا نه شيعيان آن را به دليل موافق
نبودن با عقايدشان پذيرفتند و نه سنىها زيرا آنها را نيز دلايل خوارزمشاه براى
الغاى خلافت موجود قانع نكرده بود، درحالىكه آنها بيش از هركس به تمايلات (رهبران
مذهبى) فتوا دهندگان آشنا بودند.
آنچه ما از آن آگاهيم اين است كه خوارزمشاه وقتى در ماه ذيقعده سال
614 هجرى (مارس 1218 ميلادى) وارد نيشابور شد، دستور داد ديگر نام خليفه عباسى،
الناصر لدين اللّه، در خطبههاى جمعه برده نشود. اين دستور در مرو، بخارا و سرخس
اجرا شد، اما در خوارزم، سمرقند و هرات به اجرا در نيامد.
بعضى معتقدند علت اجرا نشدن فرمان خوارزمشاه در سه شهر فوق ريشه در
نزاع بين وى و مادرش داشته است زيرا سران ارتش و رهبران مذهبى مادر او را عليه وى
يارى مىكردهاند. علاوه بر اين كسانى كه اسقاط اسم خليفه را در خطبههاى جمعه ذكر
كردهاند، از اينكه خوارزمشاه نام ديگرى را به جاى نام
نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 98