نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 141
انشعاب:
اين انشعاب و شكاف پس از مرگ خليفه فاطمى، المستنصر (427- 487 ه)،
روى داد. چرا كه پس از مستنصر، فرزندش ابو القاسم احمد عهدهدار خلافت شد.
درحالىكه وى فرزند ارشد خليفه نبود و به نظر برخى از اسماعيليان، شايستگى خلافت
را نداشت. از نظر آنان برادر ديگر او يعنى نزار شايسته خلافت بود. به نظر اين گروه
از اسماعيليان، مستنصر، عملا نزار را وليعهد خويش كرده بود و در جريان بيماريش كه
به مرگ منتهى شد، براى او بيعت گرفت، اما وزيرش، افضل بن بدر الجمالى به دليل
مسائلى كه بين او و نزار وجود داشت و همچنين به دليل اينكه احمد، شوهر خواهر او
بود، در اين زمينه قدرى مسامحه كرد تا مانع وليعهدى نزار شود.
اين گروه همچنين معتقدند كه وقتى مستنصر از دنيا رفت، وزيرش، افضل،
زمام تمامى امور را به دست داشت. لذا كار وليعهدى احمد ملقب به المستعلى باللّه به
آسانى انجام شد.
اينگونه گروهى كه قائل به امامت نزار بودند، از حكومت فاطمى و مذهب
آن منشعب گرديدند و در تاريخ به نام اسماعيليان نزارى معروف شدند.
در مقابل، گروهى كه به امامت احمد، المستعلى باللّه، معتقد بودند،
خلافت رسمى و مذهب آن را پذيرفتند و در تاريخ به نام اسماعيليان مستعلوى شناخته
شدند.[1]
[1]براى كسانى كه عقايد اسماعيليان نزارى را به فاطميان
مىچسبانند، كلامى را از دكتر جمال الدين شيال، استاد تاريخ اسلام در دانشگاه
اسكندريه، كه در صفحه 47 از كتابش تحت عنوان «مجموعهالوثائق الفاطميه» آمده است، نقل
مىكنيم. وى مىگويد: «اسماعيلياننزارى با فاطميان مصر دشمنى مىكردند و خلفاى فاطمى تا زمان
مستعلى، دشمنانى بدتر از نزاريان نداشتند. بهطورىكه مىتوان
نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 141