و اما صله رحم- آن بود كه خويشان و پيوستگانرا با خود در خيرات
دنياوى شركت دهد.
و اما مكافات- آن بود كه احسانى را كه باو كنند بمانند آن يا زياده
از آن مقابله كند و در اسائت بكمتر از آن
و اما حسن شركت- آن بود كه دادن و ستدن در معاملات بوجه اعتدال كند،
چنانكه موافق طبايع ديگران افتد
و اما حسن قضاء- آن بود كه حقوق ديگران كه بر وجه مجازات ميگذارد از
منت و ندامت خالى باشد.
و اما تودد- آن بود كه طلب مودت اكفاء و اهل فضل كند بخوشروئى و نيكو
سخنى و ديگر چيزهائى كه مستدعى اين معنى بود نمايد.
و اما تسليم- آن بود كه بفعلى كه تعلق ببارى سبحانه و تعالى داشته
باشد يا بكسانى كه بر ايشان اعتراض جايز نبود رضا دهد، و بخوشمنشى و تازهروئى
آنرا تلقى نمايد، اگرچه موافق طبع او نبود.
و اما توكل- آن بود كه در كارهائى كه حواله آن بقدرت و كفايت بشرى
نبود و رأى و رويت خلق را در آن مجال تصرفى صورت نبندد زياده و نقصان و تعجيل و
تأخير نطلبد و بخلاف آنچه باشد ميل نكند.
و اما عبادت- آن بود كه تعظيم و تمجيد خالق خويش جل و علا و مقربان
حضرت او، چون ملائكه و انبياء و ائمه و اولياء عليهم السلام و طاعت و متابعت ايشان
و انقياد اوامر و نواهى صاحب شريعت را ملكه كند و تقوى را كه متمم و مكمل اين معنى
بود شعار و دثار خود سازد.
اينست حصر انواع فضايل و از تركب بعضى با بعضى فضيلتهاى بىاندازه
تصور توان كرد بعضى را نامى خاص بود و بعضى را نبود. و اللّه ولى التوفيق.