بمحرر اين اوراق فرمود كه اين كتاب نفيس را به تبديل كسوت الفاظ و
نقل از زبان تازى بزبان پارسى تجديد ذكر مىبايد كرد چه اكثر اهل اين روزگار كه
بيشتر از حليه ادب خاليند از مطالعه جواهر معانى چنان تأليفى بزينت فضيلتى حالى
(متحلى خ ل) شوند احياء خيرى بود هرچه تمامتر محرر اين اوراق خواست كه اين اشاره
را بانقياد تلقى نمايد معاودت فكر صورتى بكر بر خيال عرضه كرد و گفت معانى بدان
شريفى از الفاظى بدان لطيفى كه گوئى قبائى است بر بالاى آن دوخته سلخ كردن و در
لباس عبارتى واهى نسخ كردن عين مسخ كردن باشد و هر صاحب طبع كه بر آن وقوف يابد از
عيبجوئى و غيبتگوئى مصون نماند
و ديگر آنكه هرچند اين كتاب مشتمل بر شريفترين بابى است از ابواب
حكمت عملى اما از دو قسم ديگر خالى است يعنى حكمت مدنى و حكمت منزلى و تجديد مراسم
اين دو ركن نيز كه بامتداد روزگار اندراس يافته مهمست و بر مقتضاى قضيه گذشته واجب
و لازم پس اول آنكه ذمت همت بعهده ترجمه آنكتاب مرهون نباشد و تقليد طاعت را بقدر
استطاعت مختصرى در شرح تمامى اقسام حكمت عملى بر سبيل ابتداء نه بر شيوه ملازمت
اقتداء چنانكه مضمون قسمى كه بر حكمت خلقى مشتمل خواهد بود خلاصه معانى كتاب استاد
فاضل ابو على مسكويه را شامل بود مرتب كرده آيد و در دو قسم ديگر از اقوال و آراى
ديگر حكماء مناسب فن اول نمطى تقرير داده شود چون اين خاطر در ضمير مجال يافت بر
او عرضه داشت پسنديده آمد
پس بنده بىبضاعت هرچند خويشتن را منزلت و پايه اين جرأت