responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اخلاق ناصري نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 242

صنمى گردد و قومى را در متابعت خود آرد تا تنازع و تخالف پديد آيد

و باستقراء معلوم ميشود كه اكثر مذاهب اهل باطلرا منشاء از مذاهب اهل حق بوده است و باطل را در نفس خود حقيقتى و بنيادى و اصلى نه‌

و اهل مدينه فاضله اگرچه مختلف باشند در اقاصى عالم بحقيقت متفق باشند چه دلهاى ايشان با يكديگر راست بود و بمحبت يكديگر متحلى باشند و مانند يكشخص باشند در تالف و تودد چنانكه شارع عليه السّلام گويد:

المسلمون يد واحدة على من سواهم و المؤمنون كنفس واحدة

و ملوك ايشان كه مدبران عالمند در اوضاع نواميس و مصالح معاش تصرف كنند تصرفاتى كه ملايم و مناسب وقت و حال و اما در اوضاع نواميس تصرف جزوى، و اما در اوضاع مصالح، تصرفى كلى و از اين سبب باشد تعلق دين و ملك بيكديگر چنانكه پادشاه عجم و حكيم فرس اردشير بابك گفته است:

الدين و الملك توأمان لايتم احدهما الا بالاخر

چه دين قاعده است و ملك اركان و چنانكه اساس بى‌ركن ضايع بود و ركن بى‌اساس خراب، همچنين دين بى‌ملك نامنتفع باشد و ملك بى‌دين واهى و اگرچند اينقوم يعنى ملوك و مدبران مدينه فاضله بعدد بسيار باشند چه در يكزمان و چه در ازمنه مختلفه حكم ايشان حكم يك شخص بود چه نظر ايشان بر يك غايت باشد و آن سعادت قصوى است و توجه ايشان بيك مطلوب بود و آن معاد حقيقى است. پس تصرفى كه لاحق در احكام سابق كند بحسب مصلحت مخالف او نباشد بلكه تكميل قانون او بود و بمثل اگر اين لاحق در آنوقت حاضر بودى، همان قانون نهادى و اگر آن سابق در اينوقت حاضر بودى همين تصرف بتقديم رسانيدى كه طريق العقل واحد و مصداق اين سخن آنستكه از عيسى عليه السّلام نقل كرده‌اند كه فرمود:

ما جئت لابطل التورية بل جئت لاكملها

نام کتاب : اخلاق ناصري نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 242
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست