responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اخلاق ناصري نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 215

او رئيس ايشان بود و در اجزاى آن اجتماع بر وجهى كه مقتضى صلاح ايشان بود.

اولا على العموم و على الاطلاق مقتضى صلاح هر جزوى‌

ثانيا على الخصوص و تعلق اجتماعات بيكديگر سه نوع بود:

اول آنكه اجتماعى جزو اجتماعى بود مانند منزل و مدينه‌

دوم آنكه اجتماعى شامل اجتماعى بود مانند امت و مدينه‌

سوم آنكه اجتماعى خادم و معين اجتماعى بود مانند قريه و مدينه چه، اجتماعات اهل قرى اجتماعاتى ناقص بود كه هريكى بنوعى ديگر خدمت اجتماعى تام مدنى كنند.

و از اين سه وجه اعانت اجتماعات يكديگر را بماده و آلت و خدمت مانند اعانت انواع بود يكديگر را چنانكه پيش از اين گفتيم و چون تأليف اهل عالم بر اين نوع تقدير كرده‌اند كسانيكه از تأليف بيرون شوند و بانفراد و وحدت ميل كنند از اين جهت و فضيلت بى‌بهره مانند چه اختيار وحشت و عزلت و اعراض از معاونت ابناى نوع با احتياج بمقتنيات ايشان محض جور و ظلم باشد.

و از اين طايفه بهرى اين فعل را فضيلتى شمردند، مانند جماعتى كه بملازمت صوامع و نزول در شكاف كوهها منفرد باشند، و آنرا زهد و ترك از دنيا نام نهند، و طايفه كه مترصد معاونت خلق بنشينند و طريق اعانت بكلى مسدود گردانند و آنرا توكل نام نهند، و گروهى كه بر سبيل سياحت از شهرها بشهرها ميروند و هيچ موضع و مقامى و اختلاطى كه مقتضى مؤانستى بود نكنند، و گويند از حال عالم اعتبار ميگيريم و آنرا فضيلتى دانند، چه اينقوم و امثال ايشان ارزاقى كه ديگران بتعاون كسب كرده‌اند استعمال ميكنند و در عوض و مجازات هيچ بديشان نميدهند، غذاى ايشان ميخورند

نام کتاب : اخلاق ناصري نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 215
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست