ترجمه: اگر شما ما را طاعت داريد، و حقى كه بر شما واجب است ضايع
مگذاريد ازين كار مانند پوست ابرو باشيد، و بجاى بند سر انگشت.
(25)
انّ امرا من اجله فرشت الارض، و بنيت السّبع الطّباق، و من قبله
تعاقبت الاغساق و الاصباح، و لقامته أنشئت الاشخاص و الاشباح، و للاستقامة عليه
نفحت الابدان [فى] الارواح لامر يحق توفير خالصة الهمم على ايضاح منهاجه، و
[ان] يحشد حشود الاجتهاد الى اذكاء سراجه و هو عبادة اللّه الّتى خلق الجنّ و
الانس من اجلها، و ارسل رسلا مبشّرين و منذرين لايضاح سبلها و نظم شملها. ترجمه:
بحقيقت كارى كه زمين بسوى آن گستردهاند، و هفت آسمان بنا كرده، و
صبح [و] تاريكى از قبل آن متعاقب ميآيد، و براى اقامت [آن] اشخاص و اشباح
آفريدهاند، و از جهت استقامت آن جانها در تنها دميد [هاند] كارى باشد كه سزاوار
بود بآن كه جملگى همتهاى خالص در آن صرف كنند، تا راه آن كار واضح گردانند، و جملگى
اجتهاد و جهد را جمع كنند، تا چراغ آن برافروزند و آن عبادت خدايست كه پرى و آدمى
را بسوى آن آفريده است، و پيمبران بشارت دهنده و انذار كننده فرستاده، تا آن راه
واضح كنند، و آن را منظوم گردانند.
من كلام الحكماء و الدعاة
(26) البطالة حلوة الاصل مرّة الثّمرة، و
التّعب فى العمل مرّ الاصل حلوة الثّمرة. ترجمه: راحت بيكارى را اصل شيرين بود و
ميوه تلخ، و رنج عمل را اصل تلخ بود و ميوه شيرين.
(27)
كن عاملا بما تعلم، تصر عالما بما لا تعلم. من صفّى صفّى له، و من
خلّط خلّط عليه. ترجمه: عمل كن بآنچه دانى! تا عالم شوى بآنچه ندانى. هر كه صافى
شود، براى او صافى كنند و هر كه تخليط كند كار نيك و بد، كار برو آشفته كنند.