منظور از
هيئت هاى
تركيبى، قسم
سوم است كه بر ثبوت
شىء لشىء
دلالت مى كند،
و اين معنا از
مفردات حاصل
نمى شود، بلكه
از هيئت
تركيبيه جمله
استفاده مى
گردد.
نكته:
در اين كه
غير از اقسام
سه گانه بالا،
وضع ديگرى
براى مجموع
هيئت هاى
مفردات و
مركبات وجود دارد
يا نه، ميان
اصولى ها
اختلاف وجود
دارد.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص 67.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 263.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 30.
وضع هيئات
جمل تام
انشايى
ر.ك:وضع جمله
هاى انشايى
وضع هيئات
مركب
ر.ك:وضع
هيئات تركيبى
وضع
هيئت اسم فاعل
موضوعٌ له
هيئت اسم
فاعل، و
چگونگى
ارتباط ذات و
مبدأ اشتقاق
هيئت اسم
فاعل براى
دلالت بر نسبت
و ارتباط بين
ذات و مبدأ
وضع شده و
داراى معناى حرفى
است و نسبت
موجود در آن،
نسبت ناقصه مى
باشد; براى
مثال، «ضارب»
براى دلالت بر
چگونگى ارتباط
و نسبت بين
ذات (شخص
زننده) و مبدأ
(زدن) وضع شده
است.
اصولى ها پس
از پذيرش لزوم
مغايرت بين
ذات و مبدأ به
شكل تغاير مفهومى
(به عقيده
برخى) و يا
تغاير حقيقى
(به باور برخى
ديگر)، در
چگونگى
ارتباط بين
ذات و مبدأ، به
شرح زير،
اختلاف نموده
اند:
1. برخى
معتقدند
ارتباط مبدأ و
ذات بايد به
نحو «قيام»
باشد; يعنى
مبدأ، قيام به
ذات داشته و
قيامش هم
حلولى باشد;
2. برخى
مى گويند: اين
قيام هم شامل
قيام حلولى
مثل «عالم» و هم
قيام صدورى
مثل «ضارب» مى
گردد;
3. مرحوم
«صاحب فصول»
اعتقاد دارد
دايره قيام
وسيع بوده و
شامل هر نوع
قيامى، چه
صدورى، چه حلولى
و چه غير آنها
مى گردد;
4. مرحوم
«آخوند
خراسانى»
معتقد است
رابطه بين ذات
و مبدأ به
صورت اتصاف و
تلبس است كه
قيام حلولى،
صدورى و غير
آنها مثل
اتصاف به مكان
يا زمان يا
آلت بودن را
شامل مى شود;
[5]مرحوم
«امام خمينى»
شكل ارتباط را
به صورت واجديت
مى داند; براى
مثال، «مالك»
يعنى ذات واجد
ملكيت و
«عالم»، يعنى
ذات واجد علم
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 3، ص (115-106).
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 1، ص 100
و 244.
خويى،
ابوالقاسم،
محاضرات فى
اصول الفقه، ج
1، ص 239.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 321.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 1، ص 58و121.
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 32 و 56.
وضع
هيئت اسم
مفعول
وضع دلالت
كننده بر وقوع
مبدأ اشتقاق
بر ذات، به
شكل نسبت ناقص
هيئت اسم
مفعول براى
دلالت بر نسبت
و ارتباط بين
ذات و مبدأ
وضع شده است
كه نسبتى ناقص
بوده و از
وقوع مبدأ بر
ذات حكايت مى
نمايد، مانند:
«مضروب» كه بر
وقوع ضرب بر
ذاتى دلالت مى
كند.
در كتاب
«محاضرات فى
اصول الفقه»
آمده است:
«... و اما اسماء
المفعولين
فلان ّالهيئة
فيها وضعت لان
تدل على وقوع
المبدأ على
الذات»[1]
نيز ر.ك: وضع
هيئت اسم فاعل.
1. خويى،
ابوالقاسم،
محاضرات فى
اصول الفقه، ج
1، ص (240-239).
فاضل لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 1، ص 100.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 1، ص 59.
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص (33-32).