responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 907

«فيحتمل ان تكون موضوعة لايجاد الاشارة الى مبهم متوقع دفع ابهامه، بحيث يكون عملها امرين:

احدهما اصل الاشارة، و ثانيهما افهام المشاراليه المتوقع للتوصيف لا بما انه مشاراليه»[1]

درباره وضع موصولات، ميان اصولى ها اختلاف نظر است; مشهور معتقدند در موصولات، وضع عام و موضوع له خاص است، اما برخى مانند مرحوم «آخوند خراسانى» بر اين باورند كه وضع عام و موضوع له عام مى باشد و تشخص به وسيله استعمال است.


[1]خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 98

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 27.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 91.

وضع نكرات

معنا و موضوعٌ له اسماى نكره

اسم نكره، لفظى است كه براى دلالت بر يك فرد نامعين از جنس خودش، وضع شده است، مانند: «اسد»، «انسان» و «رجل».

در وضع نكرات اختلاف وجود دارد; برخى معتقدند نكره براى فرد مردد از افراد يك ماهيت، و گروهى ديگر اعتقاد دارند اسم نكره براى ماهيت كلى با قيد وحدت وضع شده است[1]

1. مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص (199-198).

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 531.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 241.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 399.

وضع نوعى

تصور اجمالى لفظ توسط واضع هنگام وضع

وضع نوعى، مقابل وضع شخصى مى باشد. تقسيم وضع به نوعى و شخصى، به لحاظ چگونگى تصور لفظ هنگام وضع صورت مى پذيرد; به اين بيان كه واضع در هنگام وضع، ناگزير از تصور لفظ و معنا است تا بتواند ميان آنها ربط ايجاد كند. وضع نوعى به اين معنا است كه واضع هنگام وضع، لفظ را به نفسه و به صورت تفصيلى تصور نمى كند، بلكه به وجهه و به طور اجمالى تصور مى نمايد، مانند: وضع هيئت ها، زيرا هيئت ها داراى معانى ربطى و غير مستقل بوده و تصور آنها، به صورت مستقل و تفصيلى ممكن نيست، و از اين رو، لازم است هر هيئتى با ماده خاص خود تصور شود. و از آن جا كه مواد نامتناهى مى باشد و واضع نمى تواند يكايك آنها را تصور نمايد، ناگزير از تصور عنوانى است كه به همه آنها اشاره داشته باشد; يعنى يك عنوان كلى را تصور كند و آن را آينه و نمونه افراد ديگر قرار دهد; براى مثال، مى گويد: هر هيئتى كه بر وزن «فَعَلَ» در ضمن هر ماده اى باشد، آن را براى دلالت بر نسبت بين فعل و فاعل در زمان گذشته وضع مى كنم.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 53.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 58.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 377.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 94.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 213.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 289.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 30.

شهابى، محمود، تقريرات اصول، جزء 2، ص 36.

وضع هيئات

چگونگى وضع هيئت الفاظ

وضع هيئات، مقابل وضع مواد است. هيئت بر دو نوع است:

1. هيئت افرادى، مانند: هيئت مشتقات و افعال، هم چون هيئت فعل در ضَرَبَ يا هيئت مصدر (كه هيئت كلمات مفرد مى باشد نه مركبات);

2. هيئت تركيبى، مانند: هيئت تركيبى در جمله «زيد قائم».

اين نوع وضع، از نظر مشهور اصوليون، از باب وضع نوعى است نه شخصى.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (31-30).

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 142.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 377.

وضع هيئات افرادى

چگونگى وضع هيئت الفاظ مفرد

وضع هيئت افرادى، مقابل وضع هيئت تركيبى است.

وضع هيئت افرادى، همانند وضع هيئت مشتقات و افعال است كه جمله تام يا ناقص نمى باشد مثل: هيئت فَعلَ در «ضَرَبَ»، كه بر نسبت ضرب به فاعلى در زمان گذشته دلالت مى كند.

نيز ر.ك: وضع هيئت افعال.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 30.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 306.

وضع هيئات انشايى

ر.ك:وضع جمله هاى انشايى

وضع هيئات تركيبى

چگونگى وضع هيئت الفاظ مركّب

وضع هيئات تركيبى، عبارت است از وضع هيئت هاى به دست آمده از مجموع دو يا چند كلمه، كه معنايى غير از معناى مفردات را افاده مى كند; براى مثال، در جمله اسميه «زيد قائم»

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 907
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست