responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 891

مى كند يا خير; اكثر قريب به اتفاق آنان، به عدم مفهوم براى وصف معتقد هستند.

در كتاب «محاضرات فى اصول الفقه» آمده است:

«و كيف كان فالظاهر انه لا خلاف و لا اشكال فى عدم دلالته على المفهوم»[2]

نكته دوم:

وصف داراى شروطى است; يكى از آن شرايط آن است كه بايد اخص از موصوف باشد نه مساوى با آن و نه اعم از آن.

1. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (123-122).

[2]خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 127

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 254.

تهانوى، محمد اعلى بن على، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1489.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص 313.

وصف تقييدى

وصف دخيل در ثبوت حكم براى موضوع

وصف تقييدى، وصفى است كه مقوّم حكم مى باشد; يعنى با بودن آن، حكم، موجود و با انتفاى آن، حكم منتفى مى گردد.

وصف تقييدى، داراى مفهوم است، بنابراين، در جايى كه وصف، قيد حكم و مقوم آن باشد، مفهوم وجود دارد، مانند: «مُطِلّ الغنيّ ظلم; تأخير در پرداخت دَين از جانب كسى كه وضعيت مالى خوبى دارد ظلم است»، كه اگر شخص مديون، فقير باشد، در تأخير پرداخت دَين، حكم ظلم بر او مترتب نمى شود.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 79.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 55.

وصف توضيحى

توضيح دهنده موضوع، و غير مؤثر در ثبوت حكم

وصف توضيحى، وصفى است كه بر موضوع عارض شده و آن را توضيح مى دهد; براى مثال، در قانون آمده است: اموال دولتى اى كه براى مصالح يا انتفاعات عمومى قرار داده شده است، قابل تملك خصوصى نيست، كه در اين جا وصف «براى مصالح يا انتفاعات عمومى»، توضيحى براى اموال دولتى مى باشد و آن را تفسير مى نمايد، ولى دائره حكم را تنگ نمى كند، چون بود و نبود اين وصف، در دايره شمول موصوف (اموال دولتى) اثرى ندارد، و يا مانند «ممكن الوجود لذاته» كه قيد «لذاته» براى توضيح «ممكن الوجود» است[1]

وصف توضيحى نزد اصوليون مفهوم ندارد.


[1]محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 79

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 60.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 262.

وصف جامع

ر.ك:علت (قياس)

وصف خارج عبادت

ر.ك:وصف مفارق عبادت

وصف ذاتى

وصف مقوِّم ذات موضوع

وصف ذاتى، وصفى است كه مقوم ذات موصوف بوده و با انتفاى آن، موصوف نيز از بين مى رود; براى مثال، «ناطق» در «الانسان الناطق»، وصف ذاتى انسان است كه با رفتن آن، موصوف (انسان) هم مى رود.

وصف ذاتى نزد اصوليون مفهوم ندارد، زيرا با رفتن آن، ذات منتفى است.

نكته:

مراد از وصف ذاتى در اين جا، همان ذاتى كليات خمس «ايساغوجى» است كه شامل نوع، جنس و فصل مى باشد.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 128.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 500.

وصف شبهى

وصف مشتمل بر صفت داراى مناسبت ذاتى با حكم

وصف شبهى، وصفى است كه همواره همراه حكم است (اطراد) و مناسبت ذاتى با حكم ندارد، ولى به سبب اشتمال آن بر وصف ديگرى كه مناسبت ذاتى با حكم دارد، اين وصف نيز مناسبت تبعى با حكم پيدا مى كند.

نكته:

شبه نزد اصولى ها در دو معنا به كار مى رود:

1. به معناى مسلكى از مسالك علت، كه طريق كشف علت در قياس است، و از طريق شبه اثبات مى شود كه وصف شَبَهى، علت براى حكم مى باشد;

2. به معناى وصفى كه عليت آن براى حكم از طريق مسلك شبه كه از مسالك علت است به اثبات رسيده است[1]

اما در عمل، از نظر بحث، تفاوتى بين اين دو قرار داده نشده است و در بيشتر اوقات، وصف شبهى و شبه در يك معنا به كار مى رود و در بعضى از كتاب ها، شبه را به وصف شبهى تعريف نموده اند[2]

نيز ر.ك: شبه.


[1]زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 4، ص 98

[2]زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 661

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 891
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست