responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 867

صورت، به واجبى كه داراى مصلحت بيشترى است، واجب اهم گويند، مانند اين كه دو نفر در حال غرق شدن هستند و نجات هر دو بر مكلف واجب است، حال در صورتى كه وى نتواند هر دو را نجات دهد و يكى از دو غريق مؤمن و ديگرى كافر باشد، نجات مؤمن واجب اهم است.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 339.

همان، ج 2، ص 215.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص (151-150).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص 150.

واجب بدلى

ر.ك: واجب تخييرى

واجب تبعى

واجب فاقد خطاب مستقل شرعى، و مدلول غير مطابقى كلام

واجب تبعى، مقابل واجب اصلى بوده و به واجبى گفته مى شود كه اصالتاً و اولا و بالذات و به طور مستقيم، مراد و مقصود متكلم نبوده و خطاب مستقلى بر آن دلالت نمى كند، بلكه مقصود اصلى متكلم بيان مطلب ديگرى است، اما بالتبع و بالعرض اين عمل هم مقصود است; يعنى مدلول غير مطابقى كلام مى باشد; به بيان ديگر، از توابع مقصود مولا بوده و اراده تبعى وى به آن تعلق گرفته است; براى مثال، وقتى مولا مى گويد: «اشتر اللحم»، مقصود اصلى او وجوب خريد گوشت است، اما از اين كلام او، رفتن به بازار هم بالتبع و با محاسبه عقلى، فهميده مى شود[1]


[1]محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 196

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 332.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 262.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 152.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 281.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص (61-60).

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (94-93).

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 366.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص 369.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 4، ص 473.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

واجب تخييرى

واجب داراى جانشين در عرض خود

واجب تخييرى، مقابل واجب تعيينى بوده و به واجبى گفته مى شود كه بدل و جانشين دارد; يعنى طلب مولا به يكى از دو يا چند شىء تعلق گرفته است كه هر يك مى تواند بدل ديگرى قرار گيرد; به بيان ديگر، فعل معينى مورد طلب قرار نگرفته است، بلكه مطلوب مولا، بديل و جانشين در عرض خود دارد، مانند كفاره روزه رمضان براى كسى كه عمداً افطار كند، كه بين روزه گرفتن دو ماه پى در پى يا آزاد نمودن يك بنده و يا اطعام شصت فقير مخير است[1]

1. محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (199-198).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 174.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص (494-492).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص (346-310)و495.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 48.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 94.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 367.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 4، ص 529.

واجب تدريجى

واجب داراى امتداد زمانى و تدريجى الحصول

واجب تدريجى، مقابل واجب آنى، واجبى است كه به تدريج در خارج محقق مى گردد، مانند: روزه كه به معناى امساك بوده و به قصد قربت، از اول اذان صبح تا اذان مغرب به تدريج انجام مى شود و يا مانند: نماز كه از تكبيرة الاحرام شروع و به سلام ختم مى شود و در طول زمان اين ماهيت در خارج محقق مى گردد.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص (147-146).

واجب ترشحى

ر.ك: واجب غيرى

واجب تعبدى

واجب مشروط به قصد قربت هنگام امتثال

واجب تعبدى، مقابل واجب توصلى، واجبى است كه در آن قصد قربت معتبر است، به گونه اى كه اگر عمل بدون قصد قربت صورت گيرد، صحيح نخواهد بود و تكليف از مكلف برداشته نمى شود، مانند: نماز، روزه، خمس، زكات و...[1]

1. محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (153-152).

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 276.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (76-75).

مطهرى، مرتضى، آشنايى با علوم اسلامى، ج 3، ص 71.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 94.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 183.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 4، ص 531.

شهابى، محمود، تقريرات اصول، جزء 2، ص 74.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص 64.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 49.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 867
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست